بیانات و مکتوبات سال 1371


بعد هم دعا؛ همین دعای کمیل. البتّه دعای کمیل، فقط زمزمه کردن و صدا به صدا انداختن نیست که انسان تباکی کند و اگر کسی با صدای خوش خواند، از صدای خوش هم دل انسان یک تکانی هم بخورد و گریه‌اش هم بیاید؛ این که دعای کمیل نیست. نه اینکه بخواهم بگویم این هیچ فایده‌ای ندارد؛ خب چرا، بالاخره این هم یک توجّه و مرحله‌ای از توجّه است؛ منتها قضیّه این نیست، قضیّه این است که یک انسان والایی و در حدّ اعلای رقّت و نورانیّت، در مقام مناجات با پروردگار، کلماتی را بر زبان آورده که اتّفاقاً این آقا که این کلمات را بر زبان آورده، جزو هنرمندترین انسانها در پیدا کردن کلمات زیبا است؛ در حرف زدن معمولی‌اش هم همین‌جور است. حالا شما ببینید گاهی ماها میخواهیم با خدا حرف هم بزنیم، حتّی آن جمله‌ی فارسی‌اش هم درست به زبانمان نمی‌آید بماند که مفاهیمش به ذهنمان نمیرسد [امّا] این بزرگوار، در آن حدّ اعلای نورانیّت و رقّت و توجّه و حضور، از بهترین و زیباترین کلمات برای رساندن عالی‌ترین مفاهیم دعا و تضرّع استفاده کرده؛ [یعنی] این دعای کمیل. اگر بخواهیم این را استفاده کنیم، باید حدّاقل معنای این کلمات را بفهمیم. بهترین ترجمه‌ها ترجمه‌ی مرحوم طیّبی‌شبستری است؛ مفاتیح را ترجمه کرده البتّه ترجمه‌های دیگر هم شده امّا بی‌رودربایستی، این بهترین ترجمه‌ای است که من تا الان دیده‌ام آن ترجمه را بگیرید، پیدا کنید، دعای کمیلش را جدا کنید یا همه‌ی آن را داشته [باشید امّا] نگاه کنید با دقّت؛ همه‌ی دعای کمیل هم نشد، نخوانید؛ یک صفحه‌اش را بخوانید، دو صفحه‌اش را بخوانید؛ هر مقدار را توانستید. اگر دو صفحه را با حال خواندید، دلتان نمی‌آید دو صفحه‌ی دیگرش را نخوانید. [مسئله] اینها است؛ یعنی اجتناب از لغزشگاه‌ها و ازدیاد آن ویتامین روحی و معنوی؛ یعنی توجّه، تضرّع، خداجویی، خداگرایی، اگر بتوانید نوافل [را هم بخوانید].

«22»