بیانات و مکتوبات سال 1371


امّا آن اوّلی شما به‌عنوان یک برادر مسلمان من بارها این مثال را برای شماها زده‌ام و برای جمع نمایندگان ما در خارج از کشور همیشه این را من مکرّر گفته‌ام و شاید خیلی از شما از من مکرّر این را شنیده باشید؛ من میگویم شما مثل آن کسی هستید که از جوّ زمین خارج شدید و رفتید فضا؛ آنجا هوا نیست و شما هم محتاج تنفّسید؛ باید یک ذخیره‌ی هوایی با خودتان ببرید تا بتوانید تنفّس کنید. و اگر هم حس کردید ذخیره‌ی هوا دارد ته میکشد، بلافاصله برگردید بیایید اینجا، خودتان را بخوبی از لحاظ هوا تجهیز کنید، بعد بروید. عرض میکنم به شما که ما هرکه هستیم نه اینکه من به شما بخواهم بگویم که من آن‌جوری نیستم؛ نخیر، بنده هم در این جهت، یا مثل شما هستم، یا یک‌خرده از شما هنوز عقب‌تر و پایین‌تر هیچ‌کدام نباید به دین‌داری خودمان و به استقامت خودمان در این راه مغرور بشویم و اطمینان پیدا کنیم و بگوییم من دیگر در این شرایط نمیلغزم؛ نه آقا! اگر شما این‌جوری بودی، نمیگفتند روزی ده بار بگویی «اِهدِنَا الصِّراطَ المُستَقیم».19 خب یک بار دعا کردی، تمام شد رفت. اینکه به شما میگویند هر روز حدّاقل ده مرتبه، پنج نوبت، هر نوبتی دو بار باید بگویید «اِهدِنَا الصِّراطَ المُستَقیم»، برای خاطر این است که همه‌ی ما احتیاج داریم دائم متذکّر باشیم که یک راه راستی وجود دارد که البتّه همان راه عبودیّت الهی و راه بندگی خدا و جدا شدن از بندگی نفْس و بندگی هر که غیرخدا [است] و ممکن است ما از آن راه منحرف بشویم؛ و از خدا متضرّعانه میخواهیم که خدایا! ما را در این راه نگه دار، ما را به این راه هدایت کن، این راه را به ما نشان بده. دائم بر سر دوراهی هستیم؛ حرف میزنیم، جلویمان دوراهی است؛ سکوت میکنیم، جلویمان دوراهی است؛ مرخّصی می‌آییم، دوراهی‌ها مدام همین‌طور پی‌درپی جلوی ما هستند؛ در محیط کار هستیم، همین‌جور؛ سختی پیش می‌آید، همین‌جور؛ روابط سرد میشود، همین‌جور؛ روابط خیلی گرم و پُرجوش میشود، همین‌جور؛ دائم بر سر دوراهی هستیم. خب در این دوراهی‌ها باید هدایت بشویم از طرف خدای متعال.

«18»