و امّا در مورد عمل دیپلماسی؛ یعنی عمل شما در محیط کار بهعنوان یک دیپلمات. من آنچه میخواهم عرض بکنم، این است که اصولی را که جمهوری اسلامی با آنها معروف شده، با سربلندی نگه دارید، نه با خجالت. و این است که کوبنده است. ببینید؛ امام، سلمان رشدی را مهدورالدّم کردند؛ دنیا غوغا شد؛ یادتان هست. اروپاییها یکسره سفیرهایشان را از تهران خواستند. بنده همان وقتها یک سفری داشتم به یکی دوتا کشور اروپایی یوگسلاوی و رومانی و مانند اینها خبرنگارها ریختند سر ما که این قضیّهی سلمان رشدی چیست؟ گفتیم بله، این یک قضیّه خیلی مهمّی هم هست، امام فرمودند، این کار هم خواهد شد. بنا کردند از اطراف خدشه کردن، که چطور شما چنین حکمی کردید؟ چطور شما دخالت میکنید؟ قرص و محکم واایستادیم و گفتیم که نه؛ من اینجوری گفتم که امام یک تیری را شلیک کرده، این تیر دارد میرود، خوب هم هدفگیری کرده و تا به هدف نخورد هم نمیافتد؛ الان هم همین را میگویم و معتقدم این تیر یک روزی به هدف خواهد خورد. شاید بعضیها آن وقت خیال میکردند که حالا به این شدّت و به این وضوح هم لازم نیست؛ نه، الحمدللّه چند صباحی هم بیشتر نگذشت که همانهایی که با اخم سفیرها را فراخوانده بودند، یکی یکی آمدند درِ خانهی آقای دکتر ولایتی، که آقا ببخشید و اشتباه شده و غیره، و یکییکی سفیرها را برگرداندند. ایشان هم بحمداللّه با عزّت، یکییکی اینها را قبول کرد، آمدند سر جایشان؛ اینجوری است قضیّه. اصول ما اینها است. اصول را با سربلندی حفظ کنید.