این مقدار تبلیغات ضدّاسلامی که در کشورهای منطقهی آسیای میانه انجام گرفت یعنی همین جمهوریهای مستقلّ جداشده از شوروی سابق بینظیر بوده؛ در طول تاریخ، هرگز ما اینقدر تبلیغات سیستماتیکِ حسابشدهی برخوردار از انواع روشها و شیوههای مدرن و پیشرفته علیه اسلام نداشتیم. شما میدانید کمونیستها، چهجور با اسلام مبارزه میکردند. این نسلی که امروز در تاجیکستان یا در آذربایجان یا در جاهای دیگر، دم از اسلام میزنند، از اوّل بلوغشان تا امروز در یک محیطی زندگی کردهاند که اسلام در آن محیط، قاچاق و جرم بوده؛ یعنی دین جرم بوده؛ نه یک عالم دینی داشتند، نه یک کتاب دینی درست داشتند، نه اجازه دادند میراث خودشان را بشناسند، از فرهنگ و هنرشان مطّلع بشوند، امواج جهانی اسلام به اینها برسد؛ در عین حال اینجور هستند. یعنی اینجور نیست که با تبلیغات و با ارعاب و با پول خرج کردن و با خریدن چهار نفر در فلان کشور و کودتا در الجزائر6 و سازماندهی کردن ضدّ اسلامیها در مصر و روی کار آوردن آن بابا در ترکیه و با این حرفها، بشود موج اسلامخواهی و نوگرایی اسلامی را سرکوب کرد؛ اینجورها نیست؛ خیلی از این حرفها عمیقتر است. منتها یک حقیقت وجود دارد و آن این است که جزءِ اخیر علّت تامّه7 به قول ما طلبهها برای پیدایش این حالت، عبارت بود از پیدایش جمهوری اسلامی؛ یعنی با همهی آن پروندهی تاریخی، با همهی آن سوابق، اگر پرچم اسلام به شکل حکومت حکومت اسلامی و جمهوری اسلامی در اینجای دنیا بلند نمیشد، تحرّکات اسلامی در دنیای اسلام به این فعلیّت نمیرسید. البتّه زمینهها بود امّا یک چیز خیلی ملایمی، حرکت بسیار بطیئی8 با تظاهرات9 خیلی کمی و کمارزشی بود. آنچه این حادثه را در دنیای اسلام به وجود آورد، تشکیل جمهوری اسلامی بود؛ چرا؟ چون به مسلمانها امید داد؛ جهت آن باوری را که در ذهن روشنفکران و مصلحین به وجود آورده بودند که امروز دیگر روزی نیست که ما دنبال اسلام برویم، بیخود خودتان را خسته میکنید که حرفهای متفکّرین غالباً در کتابهایشان و اظهاراتشان مأیوسانه بود بکلّی و ۱۸۰ درجه عوض کرد؛ یعنی همه چیز امیدوارانه شد؛ امید پیدا کردند. نقش امید هم که دیگر معلوم است که چقدر زیاد است در این حرکات اجتماعی.