بیانات و مکتوبات سال 1371


یکی این است که این پدیده‌ی عظیمی که در این دو سه سال در دنیا اتّفاق افتاد یعنی تغییر کلّی در توازن سیاسی عالم و ناگهان فروریختن یکی از دو ابرقدرت بزرگ از جهات مختلفی قابل بررسی است که شما بررسی کردید و خواهید کرد. یکی از این جهات که من مایلم بر آن تکیه کنم که شاید در مذاکرات کمتر مورد توجّه است، این است که ما از این حادثه بفهمیم که این وضع و محاذات2 سیاسی در عالم، در هر دوره‌ای از دورانها هرگز رنگ ابدیّت ندارد؛ این یک درس بود برای ما که این را بفهمیم. ماها تا چشم بازکرده بودیم، دو قطب را در مقابل هم دیده بودیم؛ یکی از این دو قطب ثابت بود، یکی متغیّر که قطب متغیّر غرب بود؛ یک روز اروپا پیش بود، یک روز آمریکا پیش بود؛ یک روز سروکلّه‌ی ژاپن پیدا شد؛ ثبات نداشت. آن قطب دیگر، ثابت بود؛ یعنی از وقتی‌که بنده چشم باز کردم و اسم استالین را در محفوظات ذهنی خودم شنیدم، تا این آخری که آقای گورباچف آمد و به قول امام چوب حراج را به همه چیز زد،3 این قطب ثابت بود؛ یعنی اگر فرض میشد که قطب غرب قابل دگرگونی است، فرض نمیشد که قطب شرق قابل دگرگونی است. و آنچه بکلّی با حذف آن دنیا عوض شد، همین قطب شرق بود که کسی گمان این را درباره‌ی آن نداشت. این درس، مهم است که ما در صحنه‌ی سیاست عالم آن وقتی که میخواهیم وضع خودمان را و محاذات خودمان را با قدرتها و دولتها در نظر بگیریم، هرگز این را فرض نکنیم که این یک شکل ابدی دارد.

«3»