بیانات و مکتوبات سال 1371


یکی از راه‌های تهاجم فرهنگی این بوده که سعی کنند این جوانهای مؤمن را از پایبندی‌های متعصّبانه‌ی به ایمان که همان چیزهایی است که یک تمدّن را نگه میدارد، منصرف کنند؛ همان کاری که در اندلس قرنهای گذشته کردند؛ جوانها را ریختند در عالم فساد و شهوت‌رانی و میگساری و این چیزها؛ این کار الان دارد انجام میگیرد. من بارها گفته‌ام، یک عدّه‌ای نگاه میکنند در خیابان، [با دیدن] چند زنی که یک خرده حجابشان ناجور است، دلشان خون میشود؛ بله، این هم کار بدی است امّا آن کار بد اصلی این نیست، آن کار بد اصلی این است که شما در کوچه و خیابان نمی‌بینی. گفت چه کار میکنی؟ گفت دهل میزنم؛ گفت چرا صدای دهلت درنمی‌آید؟ گفت فردا درمی‌آید صدای دهل من. صدای فروریختن ناشی از تهاجم پنهانی و زیرزیرکی دشمن اگر شما ملّت بیدار نباشید، اگر شما عناصر فرهنگی بیدار نباشید خدای نخواسته آن وقتی درمی‌آید که دیگر قابل علاج نیست. جوان جبهه‌رفته‌ی ما را خب جوان است اگر محاصره‌اش کردند، اگر اوّل یک ویدئو به او دادند، بعد وسیله‌ی تماشای فیلم‌های جنسیِ وقیح را به او دادند و شهوت او را تحریک کردند، بعد او را به چند مجلس کشاندند [فاسد میشود]. مایه‌ای ندارد که آدم بتواند یک جوانی را در اوج نیروی جوانی، فاسد کند، وقتی یک تشکیلاتی وجود داشته باشد؛ خب دشمن دارد این کار را الان میکند. من از شهرستانها خبر دارم، از شهرهای مختلف کشور خبر دارم، خبرهای این‌جوری را به ما میدهند؛ روز و شبی نیست که ما از این‌جور خبرها نشنویم. این کارها را چه کسی دارد میکند؟ دشمن. جوان است، دچار شهوت‌رانی میشود، ایمان خودش را از دست میدهد امّا در اوایل کار حتّی همان جوان گریه میکند امّا بتدریج او را همین‌طور [به سمت فساد] میبرند و میبرند. بچّه‌مدرسه‌ای‌های ما را، دبیرستانهای ما را، حتّی مدارس راهنمایی ما را همین‌جور فاسد میکنند؛ یک نفری را پیدا میکنند، موادّ مخدّر یا عکسهای ناجور میبَرد داخل مدرسه؛ از جای کمی شروع میکنند. من میخواهم از شما سؤال کنم که اگر مدیر یک مدرسه‌ای نسبت به فاسد شدن پانصد ششصد نوجوانی که دست او سپردند حسّاس بود، گوش آن پسر بدجنسی را که وسیله‌ی دشمن قرار گرفته و داخل این مدرسه هروئین آورده پیچاند، ما باید به این مدیر مدرسه چه بگوییم؟ بگوییم آقا! شما برخلاف آزادی عمل کردی؛ این چه روشی است؟ شما ضدّ آزادی هستی؛ این حرف درست است؟ این درست است که به مدیر یک مدرسه که میگوید هزار جوان را دست من سپرده‌اند و من نمیخواهم فردا اینها را هروئینی تحویل مادر و پدرشان بدهم، بگویند نخیر، شما میخواستی اجازه بدهی تا خودشان انتخاب کنند؛ هروئین است دیگر؛ می‌آوریم و پخش میکنیم، هر کسی نخواست، خودش نکشد؛ تو برو در مضرّات هروئین حرف بزن؛ عجب! خود این یک بخشی از تهاجم فرهنگی است.

«11»