تهاجم فرهنگی این است که یک مجموعهی سیاسی یا اقتصادی برای مقاصد سیاسی خودشان، برای اسیر کردن یک ملّت، به بنیانهای فرهنگی آن ملّت هجوم میبرند. آنها هم چیزهای تازهای را وارد این کشور و این ملّت میکنند امّا بزور، امّا به قصد جایگزین کردن آنها با فرهنگ ملّی، با باورهای ملّی؛ اسم این «تهاجم» است. در تبادل فرهنگی، هدف بارور کردن فرهنگ ملّی و کامل کردن آن است. در تهاجم فرهنگی، هدف ریشهکن کردن فرهنگ ملّی و از بین بردن آن است. در تبادل فرهنگی، آن ملّتی که از ملّتهای دیگر چیزی میگیرد، میگردد چیزهای مطبوع و دلنشین و خوب و مورد علاقه را میگیرد؛ فرض بفرمایید دانش را از آنها تعلیم میگیرد. فرض کنید ملّت ایران میرود به اروپا، میبیند که اینها یک ملّتی هستند دارای سختکوشی و روح خطر کردن؛ خب خیلی خوب است که این را یاد بگیرد از اینها؛ میرود به اقصای1 شرق آسیا، میبیند که اینها مردمی هستند دارای وجدان کار، علاقهمند به کار، مشتاق کار، خب خیلی خوب است که این را یاد بگیرد از اینها؛ میرود به [میان] فلان ملّت، میبیند اینها ملّتی هستند وقتشناس، دارای نظم و انضباط، دارای محبّت بین افراد ملّت، [دارای] حسّ ادب و حسّ احترام؛ خب یاد بگیرد؛ اینها چیزهای خوبی است. در تبادل فرهنگی، قضیّه اینجور است که آن ملّت فراگیرنده، میگردد نقاط درست را، چیزهایی را که فرهنگ او را کامل میکند از آنها تعلیم میگیرد؛ درست مثل یک انسانی که ضعیف است؛ دنبال دوای مناسب و غذای مناسب میگردد، آن را میخورد و مصرف میکند تا سالم بشود و نقصش از بین برود.