و امّا آن مطلبی که با شما آزادگان، بخصوص میخواهم عرض کنم: برادران عزیز! من مکرّر عرض کردهام، لحظهلحظهی دوران اسارت شما صدقه است، لحظهلحظه صدقه است؛ آن لحظههای پُررنجی که شما گذراندید. خب، این شد یک سرمایه؛ یعنی شما بهعنوان یک آزاده، یازده سال، ده سال، هشت سال، پنج سال هرچه در اسارت بودید یک ذخیرهای از رنجها برای شما فراهم شد. هم از جنبهی فردی، هم از جنبهی اجتماعی و عمومی، این مطلب قابل تأمّل است. دو جور میشود با محصول تجربهها و امتحانهای سخت برخورد کرد؛ یک جور اینکه بگوییم خب، ما رفتیم این زندان سخت را با این همه شکنجه کشیدیم و آمدیم و ما دیگر کار خودمان را کردیم، حالا دیگران بکنند؛ این یک جور، این یک منطق. باز من اشاره کنم به پیش از انقلاب؛ بعضی بودند پیش از انقلاب همین منطق را داشتند؛ از زندان آمده بود، یا فرض بفرمایید در یک کاری شرکت کرده بود، یک عملیّاتی، یک حرکتی، خسته شده بود، میگفت آقا! من دیگر کار خودم را انجام دادم، دیگر حالا من زن دارم، بچّه دارم، بقیّهاش هم به عهدهی دیگران. غالباً اینجور افراد از گردونه خارج شدند؛ اینها رفتند؛ قاعدهاش هم همین است که بروند، طبیعت کار هم همین است. وقتیکه انسان آنچه را در مجاهدت خود اندوخته است، اینجور به رخ خدا و خلق بکشد، خدای متعال دیگر برکتی به اندوختهی او نخواهد داد؛ این منطق، منطقِ اساساً درستی نیست [بلکه] منطق دوّم منطق درستی است؛ منطق دوّم چیست؟ منطق دوّم این است که بگوییم مگر ما این پنج سال زندان، اسارت یا ده سال اسارت را آسان به دست آوردیم؟ من بهعنوان یک شخص که ده سال در اسارت بودم و این ملّت ده سال اسارتم را تحمّل کرد، این خانواده، این پدر و مادر، این دوستان، این شهر و میهن خب همهی اینها تحمّل کردند رنج آزادهی اسیر را اینها که این [رنج] را تحمّل نکردند تا بعد همینجور مفت از دست برود و از آن استفادهای نشود؛ توجّه بفرمایید. اگر چنانچه رنجی برده شده است و محصولی از فضل خدای متعال به دست آمده است، حالا این انسانی که این آزمایش و تجربهی بزرگ را انجام داده است، مثل آن دانشآموزی است که یک دورهای را گذرانده است؛ فرق میکند کسی یک دورهای را گذرانده باشد، با آن کسی که آن دوره را نگذرانده. خیلی خوب، حالا ملّت شما، خانوادهی شما، شما را دادند، رنج فراق شما را تحمّل کردند، شما یک دورهی سختی را گذراندید؛ قاعدهی امر چیست؟ قاعدهی امر این است که حالا از این دوره استفاده کنیم. حالا وقت استفادهی از این رنج است؛ حالا وقتی است که ملّت از ذخیرهای که با ده سال، یازده سال، کمتر و بیشتر، به دست آمد، استفاده کند؛ یعنی عناصر تجربهشده و امتحانداده و محنتکشیدهی دوران اسارت، کسانی هستند که برای خدمت در راه خدا و مجاهدت برای پیشرفت به سمت هدفهای انقلاب، آمادهتر از دیگران هستند؛ اینها هستند که رنج کشیدند و روحشان قوی شده است و ارادهشان قوی شده است و ایمانشان تجربه شده است؛ این، آن برداشت دوّم است. من این برداشت دوّم را قبول دارم و همین هم درست است.