انجمنهای اسلامی چشم بینایی هستند از مرکزیّت نظام در همهی بخشهای نظام؛ زبان گویای اسلام و انقلاب هستند در مناطق مختلف این نظام؛ در همهجا. البتّه زبان گویا یعنی مفاهیم و تعالیم اسلامی را در فضای محیط کار احیا کنید. جوری بشود که در محیط کار، اسلام حس بشود؛ نه مثل دوران طاغوت که انسان وقتی میرفت در یک محیطی، احساس میکرد در این محیط همهچیز ضدّ اسلام است؛ به یک مسلمان که میرسند، به یک آدم متدیّن که میرسند، نگاهها از روی بغض، از روی سردی، از روی بیاعتنائی [بود]؛ رفتار زنها، پوشش زنها، برخورد مردها، جلافتهایی که گاهی بعضی از مردها و زنها میکردند، همهچیز غیر اسلامی بود. نقطهی مقابل این، آن فضای اسلامی است که وقتی انسان وارد یک ادارهای میشود، نگاه کند ببیند آثار اسلام، همهجا پیدا است؛ وقت ظهر که میشود، مردم میروند نماز؛ مُراجع که میآید، با او با چهرهی بشّاش برخورد میکنند، کار او را انجام میدهند؛ حدود اسلامی را رعایت میکنند؛ زنها با پوشش مناسب میآیند؛ ارتباطات مردها و زنها و برخوردشان در داخل اداره برخورد متین و محترمی است. این، محیط اسلامی است. شما باید کاری کنید که محیط، اینجور اسلامی بشود؛ با عواملی که محیط را از شکل اسلامی خارج میکنند، مقابله کنید. با گفتار، با سخنرانی، با پخش جزوات مناسب، با تذکّرات بجا، با امربهمعروف و نهیازمنکر که وظیفهی شماها است در داخل محیط کارهایتان و در همهی جاها با این روشها کاری کنید که فضا، فضای اسلامی بشود. هر کس وارد این اداره شد، وارد این شرکت دولتی شد، وارد این کارخانه شد، احساس کند اینجا جای مسلمانها است، محیط اسلامی است؛ این وظیفهی عمدهی شما است و همه موظّفند به شما در این وظیفه کمک کنند. همهی تشکیلات بخصوص آن مدیریّتی که شما با او دارید کار میکنید، موظّفند به شما کمک کنند در این راه و تسهیل کنند کارهای شما را.