مسئلهی اصلی در این دیدار امروز ما مسئلهی انجمنهای اسلامی است. یک روزی وقتی که تحلیلگران در سرتاسر دنیا نگاه کردند به اوضاع ایران، مشاهده کردند که در سطح کشور مجموعههایی از عناصر مؤمن و انقلابی به نام «انجمنهای اسلامی» حضور دارند؛ چه در ادارات دولتی که این ادارات، ساختهوپرداختهی نظام اسلامی نبود و بر حسب نیازهای جامعهی اسلامی به وجود نیامده بود؛ در میان ادارات، مردمان خوب و صالح بودند کم هم نبودند امّا اساس گزینش در این ادارات، اساس اسلامی نبود؛ با معیارهای اسلامی کسی را در این ادارات در دوران گذشته راه نداده بودند. دیدند که انجمنهای اسلامی در ادارات با این خصوصیّات حضور دارند؛ در کارخانجات حضور دارند که کارخانجات در اوایل انقلاب، محلّ امیدی بود برای ضدّ انقلاب که بلکه بتوانند از ناحیهی تولید، جمهوری اسلامی را دچار دردسر کنند، دچار مشکل کنند. دیدند اینجا هم انجمنهای اسلامی هستند و زنده و شاداب و فعّال [هستند]؛ در بازار همینطور؛ کسانی بودند در بازار که میخواستند از اوضاع سوء استفاده کنند و جیبهای خودشان را در آشفتهبازار اوایل انقلاب پُر کنند؛ در دانشگاهها همین انجمنها را دیدند؛ و در سطح کشور؛ در محلّات و همهجا. وقتی تحلیلگران دیدند که سطح جامعه در هر جایی که نگاه میکنید، پوشیده است از انجمنهای اسلامی و نام و عنوان و نشانههای آنها، از توانایی نظام اسلامی در تعجّب شدند؛ تحسین کردند نظام اسلامی را، گفتند عجب! ببینید چطور این نظام اسلامی توانسته است در همهجا عناصر خودی را و مخلص را جایگزین کند تا بتوانند هدفهای اسلامی این نظام را در ادارات، در کارخانهها، در بازار، در محلّه، در مدرسه، در دانشگاه، در شرکتها همه جا تحقّق ببخشند و از آن هدفها پشتیبانی کنند. ما این حرفها را آن روز شنیدیم؛ دیدیم که بعضی از تحلیلگران دنیا پدیدهی انجمن اسلامی را یک پدیدهی شگفتآور و تحسینبرانگیز دانستند. و خیلی هم انصافاً انجمنها مفید واقع شدند و خدمات زیادی کردند.