نکتهی دوّم برای حوزههای کنونی این است که طلّاب و همچنین مدرّسین و فضلا در کار پیشرفت فقاهت بایستی تلاش کنند. ملاحظه بفرمایید که امروز بزرگترین حوزهی فقهی شیعه حوزهی علمیّهی قم است و حوزهی علمیّهی قم از نیم قرن پیش تا امروز در دو مقطع گسستگی پیدا کرده و کار فقاهت در آن، یک وقفهای پیدا کرده است. یکی از این دو مقطع، مقطع نامبارک دوران «رضاخانی» است که حوزهی قم را تعطیل کردند. امام بزرگوار ما (رضوان اللّه تعالی علیه) میفرمودند که ما، همان عدّهی کمی که آن روزها در قم بودیم، جرئت نمیکردیم روز در شهر قم و در همین مدرّسهی فیضیّه ظاهر بشویم، روز را در این باغات اطراف قم میگذرانیدیم و آنجاها مباحثه و بحث و درس میکردیم. این یک مقطع بود که خب تأثیر زیادی گذاشت و حوزهی علمیّهی قم در حدود هشت نُه سال تقریباً به این ترتیب متوقّف شد. این یک گسستگیای بود که پیش آمد؛ برای یک حوزه، هشت سال، نُه سال یا ده سال توقّف درسی یک ضایعهی بزرگ است. مقطع دوّم مقطع مبارکی بود که آن مقطعِ مبارزات بود، در دورانِ چند سالِ اوایلِ مبارزات که شدّت عمل بخصوص در قم خیلی زیاد بود و فضلای جوان و طلّاب دنبال کارهای مربوط به مبارزات بودند. البتّه این مقطع، همان طور که عرض کردیم، مقطع مبارکی است و به خاطر این مقطع، برکاتی به حوزههای علمیّه و به عالَم فقاهت و تشیّع و به کلّ جامعهی اسلامی رسید که از آنچه با درس و بحث به دست میآمد بمراتب بزرگتر و مهمتر است؛ در این بحثی نیست، امّا به هر حال یک گسستی به وجود آمد، یک انفصالی پیدا شد. در آن چند سال، فضلای زیادی بودند، طلّاب مستعدّ زیادی بودند که میتوانستند کار علمی و تحقیقی بکنند و درس بخوانند و پیشرفت کنند و فکر علمی و فقهی را پیش ببرند با ابتکارها و قوّت ذهن و استعداد، [ولی] اینها مشغول شدند به کارهای دیگر و نتوانستند این کار را انجام بدهند؛ این هم یک گسست بود. بنابراین، حوزهی قم در این نیم قرن حدّاقل دو مقطعِ انفصال و گسست دارد و باید جبران بکند. جبران آن به این است که امروز طلّابِ موجود در حوزهی علمیّهی قم و فضلائی که در آنجا هستند، درس و بحث و تحقیق را جدّی بگیرند و بیش از آنچه طبیعت یک حوزه است در درس خواندن و کار کردن، اهتمام بورزند به درس و بحث؛ تعطیلیها را کم کنند، حجم کار را زیاد کنند، از هر فرصتی استفاده کنند، سنّت بحث دائم و گعدههای بحثی و فقهیای را که در اوقات شور و اشتغال حوزهها به چشم میخورد و دیده میشد زنده بکنند.