موضوع پنجم این است که قم و همهی حوزههای دیگر از تحوّلات عالم نبایستی برکنار بمانند. کسانی که تدبیر امور حوزه را در دست دارند، فکری باید بکنند، ترتیبی بدهند که طلّاب در جریان مسائل عالم قرار بگیرند. این جور نباشد که از پیشرفتهای عالم، از حوادث عالم، از موضوعات علمی، از اکتشافات جدید در زمینههای مختلف، چه در زمینههای علوم طبیعی، چه بخصوص در زمینههای علوم انسانی، اینها برکنار و دور باشند؛ چرا؟ برای خاطر اینکه یک رکن مهم برای فتوا اطّلاع از موضوع است؛ اگر چنانچه فقیه موضوع را نشناسد، نخواهد توانست کماهوحقّه22 از دلیل شرعی حکم الهی را استنباط کند. شما فرض کنید کسی میخواهد مثلاً در باب کُر حرف بزند، نداند آب چیست! فرض کنید در یک گوشهای نشسته باشد، لیوانلیوان یا قطرهقطره در حلق او آب ریخته باشند؛ البتّه فرض غیر ممکن یا بسیار مستبعدی23 است امّا حالا در عالم تصوّر، [در این صورت] میشود او بفهمد که کُر، میزان کُر، تطهیر کُر یا آب جاری و غیره [چیست]؟ چه جوری میخواهد اینها را استنباط کند؟ میتواند استنباط کند؟ میتواند بفهمد حکم را؟ اگر فقیه موضوع را نداند، بسیار مشکل است که بتواند حکم را درست بداند. بسیاری از جاها انسان فتاوی را که ملاحظه میکند و میبیند که این فتوا رسا و کامل نیست، وقتی برمیگردد، میبیند موضوع درست روشن نبوده. در بسیاری از مباحث فقهی، ما به این برخورد میکنیم؛ میبینیم که در یک مسئلهای، اغلب فقها به یک امری فتوا دادهاند؛ انسان تعجّب میکند، چون واقعیّات زندگی را که نگاه میکند میبیند که حکم شرعی در این قضیّه نمیتواند این باشد؛ بعد، تأمّل که میکند، سِیر که میکند، میبیند بله، شقوق موضوع درست روشن نبوده است؛ یا شقوقی بوده است و آن عالم در حوزهی فقها نبوده است، یا شقوقی بعداً به وجود آمده است که آن زمانی که راجع به این بحث میکردند، این شقوقِ موضوعی وجود نداشته است. پس اگر چنانچه طلبه و فاضل جوان از مسائل عالم مطّلع شد، در جریان امور قرار گرفت، این کمک خواهد کرد به او در فهم احکام الهی و احکام شرعی و فتوای صحیح و نزدیک به واقع. و راهش این است که طلّاب [از مسائل روز] برکنار نمانند. در حوزهی قم، روشهایی را بایستی انتخاب بکنند برای این قضایا؛ حالا با کمک کردن به گسترش معلومات یا مطرح کردن بعضی از مسائل روز در مجلّات اختصاصی حوزهها یا تخطئه نکردن کسی که مطالعات روز دارد، و از این قبیل چیزها. این هم مطلب بعدی.