و من میخواهم اینجا یک مطلبی را پیشنهاد بکنم و آن، این است که این سنّت اجازهی اجتهاد را که سالها است منسوخ شده در حوزههای ما، آقایان بیایند دوباره زنده کنند. اجازهی اجتهاد در گذشته چیز خوبی بود. طلّاب بعد از آنکه مقداری درس میخواندند، برای اینکه میخواستند بروند به مراکز و شهرها و مشغول خدمت علمی بشوند احتیاج به یک گواهینامهای داشتند که معلوم بشود این آقا اهل علم و اهل فضل است؛ [لذا] میرفتند پیش علمای بزرگ، یک مسئلهی فقهی را مطرح میکردند، بحث میکردند، آن عالم که تشخیص میداد ایشان مجتهد است، اجازهی اجتهاد مینوشتند به او میدادند. اجازات اجتهاد زیادی بین علمای دورهی قبل ما بود که ما دیده بودیم بزرگان و پیرمردها و پدران، اجازهی اجتهاد داشتند از علمای قبل از خودشان. الان سالها است که این کار منسوخ است؛ حالا [اینکه] چرا منسوخ شد، شاید عللی هم داشت که بعضی از بزرگان مراجع عادت نداشتند به اینکه اجازهی اجتهاد بدهند، جهاتی را رعایت میکردند و این اجازهی اجتهاد تدریجاً منسوخ شد. حالا در دست افراد فقط اجازهی امور حسبیّه11 است؛ خب این کافی نیست. چقدر خوب است که اجازهی اجتهاد در حوزهها زنده بشود؛ منتها من پیشنهاد میکنم به این ترتیب که طلبهی فاضل بعد از آنکه مقداری درس خواند و در خود احساس قوّت اجتهاد کرد و نیروی اجتهاد و قدرت اجتهاد را در خودش حدس زد، برود پیش استاد، استاد یک موضوعی را، یک مسئلهی مهمّی را بدهند به این طلبه و سعی کنند این مسئله را از مسائل جدید انتخاب کنند، از مسائلی که روی آن بحث نشده است انتخاب بکنند طلبه برود روی این کار کند و یک جزوه مثل این جزوههای تزی که در دانشگاهها معمول است [بنویسد]. ما البتّه این را به حوزهی قم پیشنهاد کردیم؛ به آقایانی که انشاءاللّه تشکیلات مدیریّت را راه میاندازند، در یک صحبتی12 پیشنهاد کردیم که تز بدهند به طلّاب و از آنها بخواهند که در یک دورهای تز بنویسند. حالا عرض میکنیم که این را برای اجتهاد بنویسند؛ یعنی [اگر] به طلبه یک موضوعی را بدهند، او آن موضوع را تنقیح کند، کار کند، بحث کند گاهی دو سه نفری نسبت به یک قضیّهای بحث کنند استاد راهنمایی هم باشد، شما میبینید در ظرف چند سال هزاران تز فقهی جالب و مسائل بحثنشده به دست خواهد آمد؛ این، راه را باز خواهد کرد. ما عرض نمیکنیم که آن طلبهی جوانِ تازهمجتهدی که حالا یک مسئلهای را بحث کرده، او حرف آخر را در این مسئله خواهد زد؛ نه، [ولی میتواند] حرف اوّل را در این مسئله بزند؛ بگذارید اوّلین سخن را، اوّلین گام را بردارند. بنابراین، اگر چنانچه این کار را ما در قم و به تبعِ آن در جاهای دیگر راه بیندازیم، ببینید چقدر خوب خواهد شد! ممکن است اجازهی اجتهاد را هم نخواهیم که مراجع بزرگ بدهند؛ همین فضلا و مدرّسینی که در حوزه به فضل و به قوّت علمی و تحقیقی شناخته شدهاند، یک نفر یا دو نفر از همینها به یک نفری اجازهی اجتهاد بدهند. طلبه میخواهد برود در یک شهری، میخواهد برود در یک دستگاهی، میخواهد برود شغل تبلیغیای را انتخاب کند، [اگر] این ورقهی اجتهاد که نشانهی فضل او است در جیبش باشد، این چقدر راه را باز خواهد کرد و چقدر تشویق خواهد کرد طلّاب را به اینکه بروند و این کار را پی بگیرند.