خب، حالا چرا باید شریک در عبادت قرار نداد؟ آنچه از این آیات در این زمینه استفاده میشود چیست؟ پاسخ این است که شما برای اینکه خدا را بندگی بکنید، یک استدلالی دارید؛ آن استدلال چیست؟ همان چیزی است که در این آیات ذکر شد؛ چون خدای متعال آفرینندهی انسان است، آفرینندهی محیط زندگی انسان است، چون پدیدآورندهی مایهی حیات و وسیلهی ادامهی حیات انسان است. این حرف میگوییم آفرینندهی انسان، پدیدآورندهی حیات، یک باطنی دارد، یعنی یک مرکز جوشانِ بینظیرِ دانش و قدرت است؛ علم و قدرت. خب، انسانهایی هستند که راحت از کسی اطاعت میکنند که یک کلمه بیشتر از آنها بلد است. شما وقتی که با کسی معاشرت میکنید که در بحث، در سخن میبینید که علمش از شما بیشتر است، راحت تسلیم او میشوید؛ هرچه او میگوید، با روح پذیرش با آن مواجه میشوید؛ یک خضوعی در مقابل او احساس میکنید؛ این یک امر قهری و فطری است. در مقابل یک استاد مسلّطی که مثلاً در یکی از دانشها، هر سؤالی که از او بشود شما میبینید که جواب حاضر و منطقی و قانعکنندهای برای شما دارد، در مقابل او احساس خضوع نمیکنید؟ حالا اگر این استاد نه در یک علم، در چندین دانش این خصوصیّت را داشته باشد، خضوعی در مقابل او احساس میکنید. این یک چیزی است که فطریِ انسان است که تسلیم ارزشهای برتر است؛ و یکی از ارزشهای برتر، دانش است. حالا از دانش فراتر برویم؛ کسی یک قدرت فوقالعادهای دارد صحبت دانش نیست یک توانایی جسمانی، یک توانایی روحی، تسلّط روحی، یک سلطهی روحیای مثلاً دارد؛ انسان راحت خودش را در دسترس او قرار میدهد؛ در مقابل او احساس خضوع میکند. پس این گرایش به منبع علم و منبع قدرت یک امر فطریِ انسان است، وقتی که شما تشخیص میدهید که ذات مقدّس پروردگار، منبع لایزال قدرت است، منبع لایزال علم است، که این را از آفرینش انسان و جهان به وسیلهی خدا میتوانید راحت به دست بیاورید. شما نگاه کنید بزرگترین دانشمندان عالم هنوز نتوانستهاند جزئیّات و اسرار این موجود انسانی را درک بکنند؛ هنوز نتوانستهاند! آنچه تاکنون در زمینههای مختلف وجود انسان کشف شده در زمینههای جسمانیاش، در زمینههای زیستی و بیولوژیکش، در زمینههای بافتهایش، در زمینهی مغزش، در زمینهی روحیّاتش، در زمینهی جهات گوناگون روانشناختیاش در مقابل آنچه کشف نشده، یک قطرهای است در مقابل دریا؛ این را دانشمندانِ بخشهای مختلف انسانشناسی صراحتاً بیان میکنند. خب، دانش عظیم بشری که اگر کسی یک دستمالبستهی این دانش را داشته باشد، شما در مقابلش تعظیم میکنید، کلّ این دانش هنوز نتوانسته موجودی را که خدای متعال با قدرت خود ساخته حتّی بشناسد، پس چگونه است حال آن قدرت بیپایانی که این موجود را با تمام اسرارش، با تمام پیچیدگیهایش، با تمام جزئیّاتش پدید آورده، او را در اصل آفریده و بعد نسلهای پیدرپیِ او را با شکلهای گوناگون، با همان ریزهکاریها به وجود آورده؟ این چه علمی است؟ این چه دانشی است؟ یَعلَمُ ما بَینَ اَیدیهِم وَما خَلفَهُم وَلا یُحیطونَ بِشَیءٍ مِن عِلمِهِ اِلّا بِما شاء.5 با این جملهای که در آیةالکرسی است، هیچ کس احاطهی به علم خدا پیدا نمیکند مگر به قدری که خدای متعال اراده کرده باشد و اذن داده باشد که بخشی از این دانش را بشر در طول قرون به دست میآورد.