بیانات و مکتوبات سال 1371


آن مطلبی که به طور تَبَعی ذکر شده، جمله‌ی آخر است که: لَعَلَّکُم تَتَّقون؛ یعنی با این عبودیّت کردن خدا و بندگی کردن خدا و حرکت در محوری که خدا معیّن میکند، به رتبه‌ی تقوا خواهید رسید؛ که رتبه‌ی تقوا شامل خصوصیّت برجسته‌ای است برای انسان که در تقسیم‌بندی اوّل سوره به آن اشاره شد: هُدًی لِلمُتَّقین؛ که انسانها را خدای متعال در اوّل سوره تقسیم کرد به کسانی که متّقین هستند، و کسانی که کافرین هستند، و کسانی که منافقینند؛ این سه مطلب در این آیه. البتّه در حاشیه‌ی این سه مطلب، نکته‌ها و اشاره‌های بسیاری هست و این از خصوصیّات قرآن است که یک مطلبی را که بیان میکند، با چگونگی بیان و تعبیراتی که به کار برده میشود، ده‌ها نکته را نکته‌ی ریز و درشت را از معارف الهی و درسهای زندگی و چیزهایی که باید بدانیم به ما می‌آموزد؛ بعضی از این نکات را ما میفهمیم، خیلی‌اش را هم نمیفهمیم؛ نه اینکه بشر نفهمد، یعنی مثلاً ممکن است من که مطالعه میکنم نفهمم، شما یک وقت مطالعه میکنید بفهمید یا دیگری مثلاً تأمّل کند بفهمد. هر کسی وقتی قرآن را مطالعه میکند، نکته‌ای از این نکات را به دست می‌آورد؛ این خصوصیّت قرآن است. چگونگی سخن گفتن قرآن جوری است که پُر است از نکات گوناگون آموزشی و معرفتی و درس و مانند اینها؛ که از جمله‌ی این نکات یکی این است که میفرماید: اُعبُدوا رَبَّکُم، نمیگوید «اُعبُدوا اللّه‌»، میگوید پروردگارتان را عبادت کنید. خب پروردگار یعنی چه؟ یعنی آن کسی که تدبیرکننده‌ی وجود شما است. «رب» یعنی تدبیرکننده؛ آن کسی را که تمام تدبیر و گردانندگی نظامِ هستیِ شما در اختیار او است، باید عبادت کنید. ببینید، عبادت یک چنین موجودی یک امر منطقی است به نظر انسان. خب، بله معلوم است؛ انسان از کسی بخواهد اطاعت بکند، از آن قدرت والای برتری باید اطاعت کند که همه‌ی سرنوشت بشر و امور بشر و زندگی بشر به وسیله‌ی او اداره میشود. مثلاً این یک نکته است، و از این قبیل نکات در این آیه‌ی شریفه زیاد است. یا یکی از نکات همین بود که قبلاً هم گفتم «یا اَیُّهَا النّاس»، مخاطب آیه «ناس» است؛ یعنی انسانها و این اشاره است به یک چیز مشترکی بین همه‌ی انسانها که آن «فطرت مشترک انسانی» است. یعنی اینجا قشرها، نژادها، ملّیّتها، خونها نیستند که مخاطب قرار میگیرند؛ این انسانیّت به طور عام است که مخاطب قرار میگیرد. و مشترک بین همه‌ی انسانها چیست؟ یک فطرت درونی انسان است، سرشت انسانیّت است؛ او مخاطب این سخن است. پیدا است که آن سرشت بشری و سرشت انسانیِ انسان، این امر را، این خواست را، این طلب را از خدای متعال درک میکند و میپذیرد. از این قبیل نکات در آیه هست که حالا من در این فصلی که دارم به گذشته نگاه میکنم و بحث را درحقیقت تکرار میکنم برای اینکه برسیم به بحث امروزمان، از این نکات صرف نظر میکنم. این آیه را قبلاً بیان کردیم.

«3»