امّا مطلب اوّل. علیالاجمال آنچه بنده حس میکنم، این است که یک حرکت منظّمی و تدبیرشدهای وجود دارد علیه اسلام. نه اینکه بخواهیم عرض کنیم تاکنون، یعنی تا قبل از این حرکت، در دنیا و از سوی قدرتمندان و مستکبران، حرکتی علیه اسلام نبوده است؛ چرا، خب همه میدانیم اسلام مورد بغض و عناد دشمنان زیادی بوده است در سرتاسر جهان مادّی؛ چه آنچه مظهرش جنگهای صلیبی است که دویست سال عالم مسیحیّت را کشاندند به سمت مرکز اسلام و چه جنایتها شد، چه آدمکشیها شد؛ [چه] آنچه آثار و تبعات جنگهای صلیبی بود در طول این چند قرن گذشته؛ و [چه] آنچه در دوران پیدایش استعمار چون کشورهای اسلامی کشورهای ثروتمندی بودند و در مراکز حسّاسی از عالم قرار داشتند به استعمار کشورهای اسلامی منتهی شد و بقیّهی قضایا که تفصیل اینها بهنظر اینجانب لازم است امروز برای ملّت مسلمان، بخصوص علمای دین و اَعلام مذهب، روشن باشد و مطالعات بشود اطراف این کارها تا ببینیم هدف این دشمنیها چه بود. اینها بود، [امّا] آنچه امروز هست، یک شکل جدیدی از دشمنی است، با توجّه به اینکه امروز دشمن از وسایل زیادی برخوردار است و بخصوص با توجّه به اینکه اسلام، امروز یک داعیه دارد. اسلام بیداری در مسلمین ایجاد کرده است؛ هر جا اسلام هست، در آنجا منافع قدرتهای زورگو و ظالم تهدید میشود؛ احساس کردهاند که اسلام بنا بر این دارد که با همهی وجود با تحقّق اصول و مبانی اساسی خود، در مقابل دنیای زر و زور ظاهر بشود و قد عَلم کند؛ این را فهمیدهاند. لذاست که امروز در مقابلهی با اسلام، یک حرکت عظیم و عمومی هست؛ این را ما در دنیا احساس میکنیم.