و در این مجموعه، آنجایی که مرکز توجّه خصمانهی دشمن است، عبارت است از جمهوری اسلامی. میدانند که این احساس مسلمانی، چگونه زنده شد در مسلمانان عالم. آن روزی که در همین کشورهای پنجاه سال، شصت سال، بعضاً هفتاد سال، در زیر سیطرهی کمونیسم، نسیم آزادی راه پیدا کرد، آنچه اوّل مورد توجّه مردم قرار گرفت مثل همین کشورهای منطقهی قفقاز یا کشورهای آسیای میانه اسلام بود؛ قومیّت و ملّیّتگرایی نبود. چه چیزی اسلام را در اینها زنده نگه داشت؟ چه چیزی احساس هویّت اسلامی را در اینها تر و تازه نگه داشت؟ این، عزّت اسلام بود؛ شوکت اسلام بود که به برکت جمهوری اسلامی به وجود آمد. عظمت اسلام بود که جمهوری اسلامی آن را نشان داد. تبلیغ شده بود که اسلام یک چیز مرده است، خیلی از مسلمانهای دنیا هم آن را باور کرده بودند. اینجور وانمود شده بود که اسلام یک چیزی بود در یک برههای از زمان آمد و رفت و یک چیز متعصّبانهی غیرواقعیِ غیرمبتلابه در مسائل زندگی امروز و این چیزها است؛ اصلاً اسلام یعنی چه؟ نمونهاش را شما در کشور خود ما دیده بودید؛ جوان مسلمان ما خجالت میکشید در محیط دانشگاه نماز بخواند! در فرودگاه مهرآباد تهران، در آن زمان بنده دیده بودم کسی که نمازش قضا میشد، جلوی چشم مردم خجالت میکشید نماز بخواند! اینجا تهران بود، بقیّهی کشورها هم همینجور بود. کموبیش شبیه هم بود اوضاع در دنیا؛ احساس «مسلمانی» وجود نداشت. «مسلمانی» را داشتند بکلّی از ذهنها خارج میکردند. آنجایی هم که مانده بود، بهصورت یک تشریفات فقط مانده بود. انقلاب اسلامی آمد، نشان داد که اسلام زنده است؛ اسلام تشکیل حکومت میدهد؛ اسلام ادارهی کشور میکند؛ اسلام نظامهای اجتماعی را به مسابقه میطلبد؛ برای حلّ مشکلات مادّی و معنوی انسان راه حل ارائه میدهد؛ در زمینههای گوناگون اسلام برای انسانِ متحیّر این زمان، فُسحَت7 و فرصتی ایجاد میکند. این، مسلمانهای دنیا را زنده کرد. میدانند که پرچم اسلام در جمهوری اسلامی و به دست امام بزرگوار ما (رضوان اللّه تعالی علیه و اعلی اللّه درجته) بالا رفت و برافراشته شد؛ اینها را میدانند، لذاست دشمنی اصلی با اینجا است، و تحریکات میکنند.