1. این دیدار در چهارچوب سفر سهروزهی معظّمٌله به استان چهارمحال و بختیاری صورت پذیرفت. قبل از شروع بیانات معظّمٌله، حجّتالاسلام والمسلمین محمّدرضا ناصری (نمایندهی ولیّ فقیه و امامجمعهی شهرکرد) گزارشی ارائه کرد. 2. آنطور که شاید و باید، و همانگونه که شایسته است. 3. انوار القدسیّه، ص ۱۱؛ «خدا در دل هر که خواهد، میتاباند.» 4. ترکیه 5. جنگهای ایران و روسیهی تزاری در اوایل سدهی نوزدهم میلادی که بر اثر اختلافات مرزی و تجاوز مکرّر ارتش روسیه به سرحدّات ایران و شکایت مردم از ظلمها و جنایتهای متجاوزان به وجود آمده بود، به انعقاد قراردادهای تحمیلی گلستان و ترکمانچای منتهی شد. بر اساس عهدنامهی ترکمانچای که با میانجیگری دولت انگلیس به امضای دو طرف ایران و روسیه رسید، ولایات ایروان و نخجوان از ایران جدا و به روسیه واگذار شد، حقّ کشتیرانی روسها در دریای خزر مورد تأیید قرار گرفت، کلّیّهی اتباع روسی از حمایت قوّهی قضائیّهی ایران برخوردار شدند و همچنین قرارداد تجاری دیگری ضمیمه شد که بر اساس آن، دروازهی تمام بازارهای ایران بدون مانع به روی روسها گشوده شد. البتّه متقابلاً روسها نیز ولیعهدی عبّاسمیرزا فرزند فتحعلیشاه را به رسمیّت شناختند و از آن حمایت کردند! 6. کافی، ج ۱، ص ۲۶؛ «کسی که آگاه به زمان خود باشد، اشتباهات بر او هجوم نمیآورد.» 7. فتحعلیشاه قاجار میکوشید تا از قدرت معنوی و مردمی میرزای قمی در جهت تحکیم پایههای سلطنت خویش بهرهمند شود. مرحوم میرزا در عین حال که هنگام تهاجم بیگانگان بر اساس وظیفهی شرعی خویش مردم را به دفاع فرامیخواند، مراقب بود که حکومت فتحعلیشاه سوء استفاده نکرده و سیاستهای غیر مشروع خود را به حمایت و تأیید میرزا مستند نکند. روزی فتحعلیشاه در قم میهمان میرزای قمی بود و جوان باادب و صاحبجمالی را دید که از میهمانان پذیرایی میکند. شاه به محض اطّلاع از اینکه جوان، فرزند میرزا است، اصرار ورزید که دخترش را به عقد وی درآورد. توضیحات میرزا در باب عدم مصلحت و نادرستی چنین پیوندی فایده نکرد و فتحعلیشاه بر اصرار خود افزود و حکم کرد که باید این وصلت فیالمجلس صورت گیرد. امّا میرزا که نمیخواست به هیچ وجه امکان سوء استفادهی دربار از بیت مرجعیّت فراهم شود، یک شب از شاه مهلت خواست و در اثنای اقامهی نماز شب و التجاء به درگاه خداوند، از صمیم دل دعا کرد که چنین اتّفاقی نیفتد. حتّی گفتهاند که حاضر شد برای پرهیز از هر گونه همکاری با ظلم، مرگ فرزندش را از خدا طلب کند. گویا همان شب فرزند میرزا بسختی بیمار شد و درگذشت. 8. سورهی رعد، بخشی از آیهی ۳۰؛ «... پیش از آن، امّتهایی روزگار به سر بردند ...» 9. ابن ابیالحدید. شرح نهجالبلاغه، ج ۴، ص ۱۳