بیانات و مکتوبات سال 1371


و امّا بنده با شما به‌عنوان مسئولین و کارگزاران نظام، حرفها دارم؛ نه با اشخاص شما که اکثرِ نزدیک به اتّفاق شما را از نزدیک نمی‌شناسم بلکه به‌عنوان مجموعه‌ای از وابستگان به دستگاه نظام جمهوری اسلامی که بنده، خود از آغاز تشکیل این نظام، جزو کارگزاران و مجریان و دست‌اندرکاران نظام بودم. اجرا را و فوت‌وفن‌های کار را، مشکلات را، نقاطی را که انسان در آن میتواند کار بکند، نقاطی را که میتواند کار نکند، و لغزشگاه‌ها را از نزدیک می‌شناسم و وظیفه‌ی من است که به شما، هرچه هم خوب باشید، هرچه هم مصفّا و منوّر باشید که ان‌شاءاللّه هستید باز آن هشدار لازم را بدهم. بدانید که کار در جمهوری اسلامی دو طرف دارد: طرف سعادت و طرف هلاکت. اگر خوب کار کردیم، هیچ چیزی بهتر از این نیست. در دنیا خیلی کسان دارند کار میکنند برای مردم، برای محرومین امّا هیچ کاری در هیچ نقطه‌ای از عالم، کیفیّت و ارزش و والایی کار شما را ندارد، درصورتی‌که شما خوب و برای خدا و پُروپیمان کار کنید. آن طرف بد، بدتر از کارهای بد دیگران است. چرا؟ چون دیگرانی که در دنیا کارگزاران، مسئولان، و در کشور خود ما غیر مسئولان وقتی کار بد بکنند، کار بد آنها فقط همین است که بد کردند؛ وظیفه‌شان را عمل نکردند، خدای نکرده سوءاستفاده کردند، کم گذاشتند، قدر نعمتهای الهی را نشناختند و از این قبیل؛ امّا بدیِ کار من و شما در جمهوری اسلامی مضاعف است اگر بد عمل کنیم؛ زیرا هم بد عمل کردیم، هم چهره‌ی جمهوری اسلامی را و چهره‌ی اسلام را خراب کردیم. مثلاً فرض بفرمایید در دوران ستم‌شاهی، همین اداراتِ امروز اغلب بود جز نهادهای انقلابی که بعداً تشکیل شده است آنجا هم بعضی‌ها نسبتاً خوب عمل میکردند البتّه کم بعضی هم بد عمل میکردند. خب، این مردم آن وقت با این ادارات و دستگاه‌های دولتی، ارتباطی را که امروز دارند، نداشتند. امروز کار مردم با دستگاه‌های دولتی بیشتر است از آن وقت؛ چون آن وقت دولت خودش را کنار میگرفت و به خیلی از کارهای مردم نمیرسید. در نظام اسلامی، دولت دوش خودش را زیر خیلی از کارهایی داد که دولتها معمولاً نمیدهند و خدماتی را بر دوش گرفت و بر عهده گرفت. خب، این مردم اگر نگاه کردند و دیدند که ما که مجریان این نظام هستیم، همان‌جور که آنها عمل میکردند، عمل میکنیم؛ یا چون خبر نداشتند آن وقت چه میگذرد، حالا که می‌آیند می‌بینند، بگویند اینها بدتر از آنها عمل میکنند کمااینکه میشنویم بعضی که سروکارشان به یک اداره‌ای می‌افتد، رشوه‌ای از آنها میگیرند، میگویند آقا، این نظام، بیشتر رشوه‌گیری دارد از آن نظام؛ چون در آن نظام سروکار این آقا با رشوه‌گیرها نیفتاده بود تا ببیند چطور پوستش را میکَنند و به هرحال اگر اعتقاد پیدا کرد که حالا بدتر از آن وقت است یا مثل آن وقت است، امید او به نظام اسلامی و انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی از دست خواهد رفت. این کار را چه کسی کرده؟ خدای نکرده ما؛ مایی که بد عمل کردیم. پس ببینید کار در این نظام این‌قدر خطرناک است، لب مرز است، مثل صراط است؛ اگر درست حرکت کردیم، بهشت است؛ اگر خدای نکرده درست حرکت نکردیم، دیگر نیمه‌راه نیست؛ جهنّم است.

«3»