بیانات و مکتوبات سال 1371


خب، ما خیلی خوشحالیم که آمدیم از نزدیک شما را دیدیم. ان‌شاءاللّه چند کار مهم، یکی همان جادّه است، یکی همان مدرسه است، یکی همان مرکز سوخت‌رسانی است و از همه مهم‌تر جادّه است. اینها ان‌شاءاللّه انجام خواهد شد؛ هم جادّه، هم مدرسه، به همین زودی ان‌شاءاللّه اینها را آقایان اقدام میکنند و ان‌شاءاللّه حمّام هم برای شما میسازیم. شما هم تا آنجایی که در توانتان هست همکاری کنید، کمک کنید تا کارها ان‌شاءاللّه به پایان برسد و بعد از آنکه این طرحها تمام بشود، باز هم بایستی طرحهای جدیدی را برای شما فراهم کنند، از جمله همین بهداشت که یکی از شماها گفتید بهداشت بسیار مهم است و آن هم بایستی ان‌شاءاللّه انجام بگیرد. آن‌وقت آقایان، جوانها، مردها، زنها، از لحاظ نماز و قرآن و این چیزها حسابی مرتّب هستید؟ ... اگر همین جایی که من هستم و روحانی نیامده، هرکدام از شماها که نماز را بهتر بلد هستید یا قرآن را بلد هستید، به دیگران باید یاد بدهید. حرف ما را گوش کنید. اگر گوش کنید، ان‌شاءاللّه خدای متعال راه‌ها را بتدریج باز خواهد کرد. ما بایستی که ان‌شاءاللّه خودمان را به خدا نزدیک کنیم. بعد خدا هم بندگان خوبش را میفرستد سراغ شما که کارهایتان را انجام بدهند. ان‌شاءاللّه که خدای متعال ارواح طیّبه‌ی شهدا را با پیغمبر محشور کند و خانواده‌ها و پدر و مادرهای آنها را صبر عنایت کند. ان‌شاءاللّه به کمک این مسئولین دلسوز و علاقه‌مند، هرچه زودتر و روزبه‌روز ان‌شاءاللّه مشکلات شما یکی پس از دیگری حل بشود. صلوات بفرستید.

«4»