دین باید بر کشورهایی که به برکت دین در آنها انقلاب شده و قیام شده و پیروزی [حاصل] شده است، حکومت کند. علما اگر بخواهند در امور کشور دخالت بکنند، باید خودشان را آماده کنند. خیال نکنیم که ادارهی کشور مثل ادارهی یک مسجد در فلان شهر یا روستا است؛ نخیر، ادارهی کشور سخت است؛ هوشیاری لازم دارد، قوّت اراده لازم دارد، فریب نخوردن لازم دارد، شناختن دشمن لازم دارد؛ شناختن دوست لازم دارد. دشمن در لباس دوست ظاهر میشود، حرفهای فریبنده میزند، دشمن انسان را تهدید میکند، میترساند، تطمیع میکند؛ اوضاع دنیا را انسان باید بداند تا بتواند درست تصمیم بگیرد. علما بسرعت باید خودشان را تطبیق بدهند با وضع جدید جامعه و از اوضاع جهان باخبر بشوند؛ در حدیث است که «اَلعَالِمُ بِزَمانِهِ لا تَهجُمُ عَلَیهِ اللَّوابِس»؛5 اگر عالم به زمان نبودید، اشتباه خواهید کرد، راه را غلط تشخیص خواهید داد؛ باید عالم به زمان بود. پس تکلیف علما اوّلاً حفظ جهت دینی و راه مستقیم قرآن و سنّت؛ و ثانیاً تطبیق خود با زمان و فهم معارف عصر [است]. بشناسیم در دنیا چه میگذرد؛ اگر نشناسیم و دور و بر خودمان را ندانیم که چیست و مطامع استعماری را، اهداف استکبار را، این استبداد جهانی را که امروز بر دنیا حاکم است که قدرتهای جهانی استبداد به خرج میدهند، دیکتاتوری دارند میکنند نسبت به ملّتهای ضعیف و کوچک اینها را اگر ندانیم، نخواهیم توانست به تکلیف خودمان عمل کنیم و راه را بشناسیم.