نکتهی دوّم در مورد قانون اساسی است. قانون اساسی در حقیقت تبلور و تجسّد انقلاب است و اهمّیّت بسیار زیادی دارد. قانون اساسی ما جزو مترقّیترین قوانین اساسی هم هست. البتّه ما منطبق بودن بر معیارهای جهانی را دلیل صدق و اتقان نمیدانیم؛ خیلی از معیارهای جهانی، حقیقتاً ساخته و پرداختهی ذهنهای استعماری و نیّتهای استعماری است؛ بنابراین انطباق با معیارهای جهانی ملاک نیست لکن امروز بر طبق معیارهای رایج جهانی هم این قانون اساسی، یک قانون اساسی بسیار قوی و تأمینکنندهی حقوق اساسی انسانها در جامعه است. و هر چیزی که تخلّف از قانون اساسی محسوب بشود، تخلّف از روال صحیح حرکت انقلابی جامعهی ما است. نباید تصوّر کرد که انقلاب یک چیز است، قانون اساسی یک چیز دیگر است؛ قانون اساسی همان تجسّد و تجسّم انقلاب است. البتّه ما در احکام شرع هم مواردی داریم که بهخاطر ضرورت از حکم شرعی و اوّلی شرعی تخلّف میکنیم؛ بحث موارد ضرورت را ما اینجا نمیخواهیم مطرح بکنیم لکن روال عادّی کشور بایستی روال عمل به قانون اساسی باشد. باید دستگاهها خودشان را موظّف بدانند که عمل به قانون اساسی بکنند و اصول قانون اساسی را رعایت بکنند.