ملّتها از دو حال نمیتوانند خود را بیرون نگه دارند: یا باید تسلیم بشوند که آن چیزی است که متأسّفانه دولتها از آنها میخواهند و غارت بشوند و آیندهای برای آنها نماند و خودشان کمک کنند به پیشرفتِ همین روال استعماری و استبدادی در سطح عالم؛ این یک راه، راه دیگر این است که ملّتها بِایستند و مبارزه کنند؛ با چه کسی مبارزه کنند؟ طرف مبارزه اگرچه یک جنس است امّا مختلف است؛ بالاخره با آن دستگاه و با آن جهتی که آن دیکتاتوری جهانی را تقویت میکند، مبارزه کنند. گاهی با یک دولت است، گاهی با یک دولت دیگر است، گاهی با خود آمریکا است، گاهی با روشهایی مجاهدانه و همراه با ازخودگذشتگی است مثل آنچه در فلسطین و لبنان اتّفاق میافتد اینها مبارزات ملّتها است. خب حالا این مبارزات بحق است یا نه؟ باانصافهای عالم آیا میتوانند مبارزهی ملّت یا آحادی از ملّت را که در مقابل آن موج عظیم قدرت میخواهد مقاومت بکند، مورد ملامت قرار بدهند؟ امّا تأسّفآور این است که تبلیغات جهانی علیه این مبارزهکنها و مقاومتکنها است؛ تبلیغات جهانی، آنها را با انواع و اقسام تهمتها متّهم میکند، برای اینکه از میدان خارج کند. یکی از این تهمتها، مسئلهی حقوق بشر است؛ که مثل یک ابزاری در دست قدرتهای جهانی است، تا اگر دیدند یک دولتی با نظرات آنها مخالفت میکند، آن دولت را و اگر لازم شد آن ملّت را یک ملّت را هم گاهی متّهم میکنند متّهم کنند به نقض حقوق بشر و به طرفداری از تروریسم.