امروز انقلاب را شما خلاصه کنید در این کار خودتان؛ بالاخره یک نانوا هم وقتی که دارد پشت جبهه نان میپزد و اگر چنانچه نان او بد باشد، خمیر باشد، کم باشد، دیر باشد، به جبهه در جلو ضرر خواهد زد، این به همین اندازه مؤثّر است در سرنوشت انقلاب؛ این که یک نانوا است، یک شاغل معمولی، یک کاسب معمولی است. حالا شما بیایید در سطح دانشگاه که عالیترین مشاغل در یک نظام فرهنگی و دینی، مشاغل علمی است، آن هم علمیای که با اینجور نسلی مواجه است؛ ببینید چقدر ]اهمّیّت دارد.] انقلاب برای شما این است؛ انقلاب برای شما آقایان این نیست که به فکر سیاست بینالمللی باشید یا فکر جنگ باشید، به فکر نمیدانم چه باشید؛ انقلاب برای شما این است که دانشگاهها را آنچنان بسازید که جواب بدهد، آن چیزی را که توقّع انقلاب از آن است، جواب بدهد؛ این بر عهدهی شما است؛ باید بنشینید و برای این فکر کنید. رؤسای دانشگاهها و فعّالین دانشگاهها جلسات تشکیل بدهند، سمینار تشکیل بدهند، حقیقتاً فکر کنند و راه علاج [را پیدا کنند]. این یک نکته.