حالا وضع جوری شده است که من خیال میکنم باید سفارش دانشجوهایمان را به اساتید بکنیم! البتّه دانشجوها، بیچارهها به ما شکایتی نکردند و خدا نکند که شکایت کنند؛ چون میدانید شما، شکایت دانشجو خیلی آسان نیست؛ مثل شکایت آن اساتید دیگر نیست که سه چهار تن بیایند پیش ما، یا واسطه بفرستند. من میشنوم که در بعضی از جاها استاد نسبت به دانشجوی انقلابی و مسلمان برخورد خشن دارد؛ اگر جوری باشد که کلاس یا محیط امتحان برای دانشجوی مسلمان ما محیط ناامنی باشد، آنوقت جور دیگری ما مجبوریم عمل بکنیم. من خواهش میکنم که آقایان رؤسای دانشگاهها به این توجّه بفرمایند. دستگاه وزارت هم این وزارت،7 هم آن وزارت8 توجّه کنید! چنین چیزی امکان ندارد که یک پسر دانشجوی ما بهخاطر ظاهر مذهبیاش مورد بیمهری قرار بگیرد، یا یک دختر دانشجوی ما بهخاطر حجابش مورد بیمهری قرار بگیرد، یا خدای نکرده مورد اهانت! البتّه در گزارشهایی که تا حالا به من رسیده، این از نظر من قطعی نشده که یک مورد یقینی باشد؛ حالا شاید یکی دو مورد چندی پیش در حدّ نزدیک به یقین بود، خب بنده هم یک عکسالعملی نشان دادم. اینجور نباشد که ما بخواهیم بیاییم به استادی که نسبت به مسائل انقلابی خیلی اهمّیّت نمیدهد و ما هم چندی پیش شفاعت کردیم و به دانشجوها گفتیم عیبی ندارد، بگذارید اینجور استادها بیایند درسشان را بدهند و بروند، حالا این استاد بیاید در کلاس یا در محیط امتحان جوری برخورد بکند که دانشجوی مسلمان و انقلابی احساس ناامنی بکند؛ این اصلاً قابل قبول نیست؛ این را آقایان توجّه بفرمایید. اگر چنانچه با یک استادی اینجوری برخورد کردید یعنی پیدا کردید باید برخورد خشن بکنید. یعنی مسئلهی پابندی به ضدّیّت با مباحث انقلابی و مسائل انقلابی، تا این حد که موجب بشود یک استاد که باید شاگرد خودش را مثل فرزند خودش دوست بدارد، برای خاطر چادر با او برخورد بکند، معلوم میشود این استاد خیلی نسبت به دین و مسائل اسلامی و مسائل انقلابی در دل عناد دارد. اگر یکچنین کسی هست و عنادی وجود دارد، شما چه لزومی دارد که از چنین استادی استفاده کنید؟ این، آن نکتهای بود که خواستم عرض بکنم.