برای امیرالمؤمنین هم همینجور بود. روایت دارد: «سمّیت فاطمة، زهراء»،8 فاطمه را زهرا نامیدند، چون روزی سه بار در چشم علی میدرخشید. زن اگر پشت مرد باشد، پشتیبان مرد باشد، در هر میدانی، نیروی مرد به چندین برابر میرسد. این زن حکیم، این زن عالم، این زن محدَّث، این زنی که با عوالم غیب ارتباط داشت، این زنی که فرشتگان با او حرف میزدند، این زنی که قلب او آنچنان روشن به عوالم ملک و ملکوت بود که قلب علی و قلب پیغمبر؛ این زن، با همهی این ظرفیّت، با همهی این مقام شامخ، پشت سر امیرالمؤمنین مثل کوه ایستاده بود، در همهی مراحل زندگی، تا زنده بود. دفاعش از علی و از ولایت و آن خطبهی قرّاء که علّامهی مجلسی (رضوان اللّه علیه) میگوید بزرگان فصحا و بلغا دست تعجّب به دندان گزیدهاند از فصاحت این خطبه و از علوّ کلمات و معانی و ظاهر و باطن این خطبه و این کلمات؛ این بیان علّامهی مجلسی است.1 علّامهی مجلسی که آن همه روایت از ائمّه (علیهم السّلام) را گرفته از این دست و نقل کرده و در اختیار ماها گذاشته، او در مقابل این خطبه، خودش را میبازد! یک خطبهی عجیبی [است]! مثل زیباترین و بلندترین خطبههای نهجالبلاغه است. این خطبهای که فاطمهی زهرا با آن حال غم و اندوه رفته است در مسجد و ایستاده است و خطاب به مسلمانها ارتجالاً بدون اینکه قبلاً این خطبه را درست کرده باشد، فکر کرده باشد بر زبان جاری کرده است. آن بیان، آن حکمت، آن ارتباط با غیب، آن ظرفیّت والا و بالا، آن نورانیّت قلب، آن نورانیّت بیان و زبان، همهی اینها را یکسره در راه خدا خرج کرده است.