یکی از حرفهایی که میزنند، مسئلهی حقوق بشر است. آیا آنچه غرب از آن دفاع میکند، حقیقتاً حقوق بشر است؟ آنجایی که حقوق یک میلیارد و اندی مسلمان با اهانت به مقدّساتشان تضییع میشود، سردمداران حقوق بشر ساکتند و تشویق هم میکنند. میبینید امروز همهی دستگاههای استکباری و نوکرها و مزدورهای قلمبهدستشان و جیرهخوارشان، صف بستهاند در دفاع از یک انسان بیارزشی که آن آیات شیطانی را در معرض دید مردم قرار داد؛ آن انسان مرتدّ ملحد، سلمان رشدی؛ این دفاع از حقوق بشر است؟ چرا آنجایی که حقوق دویست میلیون مسلمان هندی تضییع میشود و عبادتگاهشان به وسیلهی مشتی جاهلِ متعصّب و با تحریک دشمنان اسلام و مسلمین ویران میشود،13 از حقوق بشر دم نمیزنند؟ چرا در بوسنی و هرزگوین که میلیونها انسان در معرض سختترین عقوبتهای ظالمانه قرار گرفتهاند و قتلعام میشوند و بچّهها میمیرند و زنها نابود میشوند و مریضها کشته میشوند،14 از حقوق بشر دفاع نمیکنند یا حدّاکثر به یک اظهار زبانی اکتفا میکنند؟ اگر براستی طرفدار حقوق بشرند، [چرا] این جاها مردهاند؟ چرا در فلسطین که یک ملّت را از خانهی خودشان آوارهکردند و زمین آنها را غصب کردند، امروز هم به هر مناسبتی آنها را و طرفدارانشان را در لبنان، و اردوگاههای فلسطینی را حتّی در لبنان رها نمیکنند و بمباران میکنند؛ اینجا چرا کسانی که طرفدار حقوق بشرند ساکت مینشینند؟ اینها طرفدار حقوق بشرند؟ یا آنها دروغگو و فریبگر هستند، یا حقوق بشر به سبک فرهنگ غربی، حقوق ضدّ بشر و حقوق ستمگران بر آحاد بشر است؛ این حقوق بشر، حقوق بشر نیست.