خب، حالا در همین قضیّهی مُلَوَّن، من یک چیزی را به شما عرض بکنم که شما ببینید چقدر دستتان باز است اگر بخواهید در زمینهی ارزشها کار بکنید. در ماجرای مُلَوَّن ، همسر مُلَوَّن که یکی از هنرپیشههای بسیار خوب نمایشنامههای رادیویی شما است و خیلی خوب اجرا میکند،12 بر مُلَوَّن مسلّط است؛ یعنی مُلَوَّنی که همهی دنیا از دست او در امانند،13این خانم یک نوع تسلّط روحی دارد بر مُلَوّن؛ یعنی به او تشر میزند، او را آگاه میکند. شما اینجا بیایید یک حقیقت قابل توجّهی را بگنجانید؛ و اینکه او گاهی بتواند مُلَوَّن را هدایت کند. چون زن، آنجایی که بر شوهرش مسلّط میشود، میتواند او را به سمت صحیحی هدایت بکند، این یک چیز واقعی است. اتّفاقاً در تیپ مُلَوَّن شما، هم مرد، مرد نابابِ خرابی است، هم زن زنی است که بر او تسلّط روحی دارد و میتواند او را هدایت بکند؛ شما یک حاشیهای بزنید اینجا بر یک ارزش اجتماعی و اسلامی و آن اینکه زن و مرد هر دو حافظ یکدیگر هستند و زن اگر چنانچه یک وقتی بخواهد، میتواند شوهرش را به یک راه صحیحی هدایت بکند. این یک چیزی است که شدنی است.