بیانات و مکتوبات سال 1371


تفریح، یک کار اسلامی است. من قبول ندارم که کسی چهره‌ی اسلام را، چهره‌ی خشمگین و اخمو و بداخلاق تصوّر کند؛ به‌هیچ‌وجه اسلام این [جور] نیست. چهره‌ی اسلام، چهره‌ی یک انسان جدّی است، یک انسان متین؛ یک چهره‌ی جدّی و متین را شما تصوّر کنید؛ این چهره‌ی اسلام است. یک چهره‌ی جدّی، در هر جای زندگی، آن کار بایسته را انجام میدهد؛ یک جا باید شادمانی کرد، یک جا باید تلخی نشان داد، یک جا انسان با دشمن روبه‌رو است، یک جا انسان با غریبه روبه‌رو است، یک جا انسان با خودی روبه‌رو است، یک جا انسان با یک مشتاق و دوست روبه‌رو است، اینها با هم فرق میکند. یک انسان متین، چهره‌اش همه‌جا یکسان نیست؛ آنجایی که با یک دشمن روبه‌رو است، طبیعی است که چهره‌ی دیگری خواهد داشت، تا آنجایی که با یک انسان غریبه روبه‌رو است که دشمن هم نیست، امّا غریبه است. با یک غریبه، یک‌جور انسان روبه‌رو میشود؛ با یک دوست و محبوب و عزیز و نزدیک و دلسوز، یک‌جور دیگر روبه‌رو میشود؛ اسلام این‌جوری است و هر جایی یک برخورد دارد. در مجموعِ چهره‌ی اسلام تفریح و ادخال سرور، دیگران را مسرور کردن، خشنود کردن، خوشحال کردن، شاد کردن، امیدوار کردن، جای بسیار حساسّی دارد. بنابراین شما همین‌طور که دارید یک کار تفریحی را انجام میدهید، یک نمایشی را اجرا میکنید، یک بیان طنزآلودی را بیان میکنید، یک شعری را یا میسرایید یا اجرا میکنید و میخوانید، فرض کنید یک مسابقه‌ای را یا یک نمایشنامه‌ای را دارید اجرا میکنید، در همان حال احساس کنید که دارید یک عبادت انجام میدهید. یا آقای شیشه‌گران وقتی این را مینویسند، باید احساس بکنند که یک عبادت دارند انجام میدهند؛ یعنی حقیقتاً این [طور] است؛ این یک واقعیّت است؛ احساس کنید که یک بخش از آن مجموعه‌ای که زندگی اسلامی را برای انسانها در نظر گرفته، شما دارید تعهّد میدهید و انجام میدهید. البتّه نکاتی را باید در نظر بگیرید؛ من دو سه نکته را یادداشت کردم که یادم نرود به شما عرض بکنم.

«6»