خب تضادّ آن دو نگاهی که گفتم در چیست؟ یکی این است که انقلاب، دانشگاه را یک جایگاهی برای نخبهپروری میدانست برای پیشرفت کشور و حلّ مسائل کشور؛ نظر انقلاب به دانشگاه این است؛ نخبهپروری برای حلّ مسائل کشور، برای پیشرفت کشور، برای جبران عقبماندگیهای دویست سیصد سالهی کشور؛ به این چشم به دانشگاه نگاه میکرد. در حالی که نگاه آن جریان واپسگرا و ضدّانقلاب به دانشگاه اصلاً این نبود؛ آنها دانشگاه را در کشور تشکیل دادند و اداره کردند برای مهرهسازی، تا کسانی از درون خود ملّت و از خود ملّت کاری را انجام بدهند که آنها از بیرون میخواستند انجام بدهند. این یک داستان مفصّلی است، این مسئلهی خیلی طولانیای است؛ سیاست نواستعماری.