یک موردِ چالشیِ دیگر در مورد دانشگاهها این بود که هدف انقلاب ایجاد دانشگاه متدیّن بود، که جوان کشور وقتی میآید دانشگاه و چند سال در دانشگاه میماند و بعد میآید بیرون، باید متدیّن بیاید بیرون، حتّی متدیّنتر از وقتی که وارد دانشگاه شد، [امّا] هدف آنها درست عکس این بود؛ آنها میخواستند از دانشگاه دینزدایی کنند و کردند. البتّه در این هدف خیلی موفّق نشدند، امّا هر کار توانستند کردند. اینکه میگویم «موّفق نشدند»، برای خاطر این است که در همان دانشگاهِ ساختهی طاغوت و برنامهریزیشدهی غربیها آدمهایی مثل حسن باقری به وجود آمدند، شهید برجستهی والامقامی که دانشجوی همین دانشکدهی حقوق دانشگاه تهران بود؛ یا چند نفر از این شهدای هستهای دانشجوهای آن روزند؛ بسیاری از شهدای دفاع مقدّس، آن سرداران و برجستهها و مانند اینها، دانشجوهای دانشگاههای قبل از انقلابند. بنابراین، در این هدف دینزدایی، به طور کامل موفّق نشدند، لکن بالاخره هر کاری که میتوانستند انجام دادند و خاطرههای تلخی وجود دارد که حالا بعضیهایش اصلاً گفتنی نیست، بعضیهایش هم مناسب این جلسه و این وقت کوتاه ما نیست. بنابراین، موضوع دانشگاه از روز اوّل مسئلهی چالشی بین جریان انقلاب و جریان ضدّانقلاب بود.