ما البتّه یک مسئلهی دیگر هم داریم؛ ایران اسلامی علاوهی بر کشورهای دیگر یک مسئلهی دیگر هم دارد و آن، این است که ما یک سخن نو را در مباحثات جهانی وارد کردهایم؛ مردمسالاری دینی، مردمسالاری اسلامی؛ این یک حرف نویی است؛ این را ما در مباحثات سیاسی دنیا، در ادبیّات سیاسی دنیا وارد کردهایم؛ این علیالظّاهر یک کلمه حرف است امّا باطنش چیست؟ باطنش همین چیزی است که دشمنی و خصومت قدرتهای درجهی یک دنیا را علیه این ادبیّات، علیه این واژه، علیه این حقیقت، علیه این پدیده برمیانگیزد؛ یعنی این حرکت در جمهوری اسلامی توانسته جدول تنظیمشدهی نظام سلطه را به هم بریزد. نظام سلطه یک جدول مشخّصی برای ادارهی دنیا تنظیم کرده بود. نظام سلطه را بارها بنده معنا کردهام؛ یعنی تقسیم دنیا به سلطهگر و سلطهپذیر؛ حدّ وسط ندارد. یک عدّهای حتماً سلطهگر باید باشند، یک عدّهای حتماً سلطهپذیر؛ این نظام سلطه است. یک جدولی برای دنیا معیّن کرده بودند؛ یک روز به شکل استعمار، یک روز به شکل استعمار نو، یک روز دیگر هم استعمار پسا نو، بعد از استعمار نو. یک سیاستی، یک جدول منظّمی را برای دنیا تنظیم کردند؛ این حرف نوِ جمهوری اسلامی آمده این جدول را به هم ریخته؛ تنظیم این جدول را به هم زده؛ لذا با آن مواجهند، با آن مقابلند.