بیانات و متون سال 1401


یک نمونه‌ی دیگر، تعلیم «ساده‌زیستی» است. اِحرام، مظهر ساده‌زیستی است دیگر؛ یعنی هیچ لباس زیادی در احرام وجود ندارد؛ فقط همین که بدن شما را بپوشاند؛ این ساده‌زیستی است. واجب نیست که شما در همه‌ی زندگی این‌ جوری [لباس] بپوشید و با احرام زندگی کنید؛ نه، امّا میخواهد بگوید که این کار را یاد بگیرید؛ یاد بگیرید که میشود ساده‌زیستی کرد و باید ساده‌زیستی را ترویج کرد. این هم باز مثل همان موضوع قبلی [یعنی] همزیستی است. اگر شما نگاه کنید، بسیاری از بدبختی‌ها و مشکلات عالم به‌ خاطر این زیاده‌خواهی‌ها و اشرافی‌گری‌ها و تجمّل‌پرستی‌ها و مانند اینها است؛ بخش عظیمی از ثروت عالم دارد صرف این چیزها میشود؛ [البتّه] در همه جا، حالا در کشور ما هم متأسّفانه همین ‌جور ــ در جاهای دیگر ده‌ها برابر، صدها برابر دارد صرف این چیزها میشود ــ [امّا] اینجا موظّفید به ساده‌زیستی؛ یعنی خصوصیّت حج این است که وقتی میخواهد تعلیم بدهد، این ‌جوری تعلیم میدهد؛ یعنی باید شما این چند روز را این‌ جور ساده‌زیستی داشته باشید. این هم یک تعلیم است، سبک زندگی است.

«7»