بیانات و متون سال 1401


امیدواریم ان‌شاءالله خدای متعال شماها را توفیق بدهد، درجات شهدای عزیز شما را عالی کند. شهدای شما و همه‌ی شهدای کشور کسانی هستند که به ماها یاد دادند باید امیدوار بود؛ یعنی رزمندگان ما در شرایطی وارد میدان رزم شدند که واقعاً به حسب محاسبات عادّی هیچ امیدی به پیروزی نبود؛ واقعاً‌ هیچ امیدی به پیروزی نبود. روز سوّم یا چهارمِ شروعِ حمله‌ی صدّام بود که خبرها از دزفول و اهواز و مانند اینها پشت ‌سر هم میرسید؛ بنده رفتم از امام اجازه گرفتم، گفتم میروم آنجا شاید بتوانم نیرو جذب کنم، یقین داشتم ــ تقریباً یقین، شبیه یقین ــ که برگشتی در کار نیست؛ رفتیم آنجا با این توهّم که اصلاً امکان ندارد کاری انجام داد. خب شما ملاحظه کردید جمهوری اسلامی، جوانهای ما، فرماندهی امام بزرگوار جوری عمل کرد که این دفاع مقدّس با عزّت مطلق جمهوری اسلامی تمام شد، دشمن منکوب شد، بینی‌اش به خاک مالیده شد. این امید را رزمندگان ما دادند؛ یعنی در همه‌ی شرایط، حتّی شرایطی مثل شرایط اوّل جنگ، بایستی انسان امیدوار باشد به کمک الهی و به همّت خودش. ان‌شاءالله خداوند متعال با شماها بر طبق همین امیدها رفتار کند، توفیقتان بدهد، کمکتان کند، بتوانید ان‌شاءالله از تلاشی که انجام میدهید نتایج مطلوب را بگیرید. سلام ما را هم به همه‌ی عشایر کشور که شما اینجا نماینده‌هایشان هستید برسانید. والسّلام علیکم و رحمة ‌الله و برکاته

«14»