امّا انتظار از نخبه؛ ما از شما انتظاراتی هم داریم. من سعی میکنم اگر بشود انشاءالله کوتاه عرض بکنیم. اوّلین انتظار این است که ظرفیّت برتری را که خدای متعال به شما داده ــ که این ظرفیّت، ظرفیّتِ شخصیِ شما است ــ تبدیل کنید به ظرفیّت ملّی. بحمدالله این مطلب در بیانات شماها بود که بایستی نخبه این تواناییِ شخصی را تبدیل کند به توانایی ملّی؛ یعنی چه؟ یعنی این توانایی را در خدمت حلّ مسائل کشور قرار بدهد. ما خیلی مسائل داریم؛ حالا شما اینجا چند موردش را گفتید، معدن را گفتید، حمل و نقل را گفتید، فضا را گفتید؛ اینها مسائل مهمّ کشور است؛ نخبگی را صرف کنید در این موارد. متأسّفانه بعضی این کار را نمیکنند؛ بعضی از نخبهها ــ یعنی [افراد] دارای استعداد؛ حالا با توضیحی که دادیم، شاید تعبیر «نخبه» برایشان درست نباشد ــ در اینجا رشد میکنند، وقتی نوبت ثمردهی میرسد، میروند میوهشان را به دیگری میدهند؛ گاهی هم آن دیگری دشمن است، به دشمن میدهند؛ گاهی میروند میشوند پیچ و مهرهی استکبار جهانی برای تصرّف ملّتها و دشمنی با ملّتها، میشوند ابزار او، میشوند پیچ و مهرهی او؛ بعضی این جوری هستند. خب اینها ناشکری میکنند؛ و البتّه خیر هم نمیبینند در آخر؛ به نظرم اینهایی که این جور پشت کنند به مردم خودشان، خیر نمیبینند. نخبه باید کنار مردم خودش بماند. نمیگویم مهاجرت نکند، درس نخواند، به فلان دانشگاه برتر یا فلان مرکز نرود؛ نه، برود امّا برای مردمش برود، برود برای اینکه برگردد اینجا برای کشورش کار کند، نرود برای اینکه برای او ابزار و مهره بشود. خب، این بسیار مطلب مهمّی است؛ نخبگان ما باید در محضر وجدان خودشان و در محضر خدا این مسئله را حل کنند.