بیانات و متون سال 1401


با هیچ زبانی غیر از زبان هنر هم نمیشود اینها را گفت؛ فقط زبان هنر میتواند این ریزه‌کاری‌های زندگی اینها را بیان کند؛ حالا یا نوشته‌ی هنرمندانه یا شعر یا فیلم یا مستند یا امثال اینها که میشود کار کرد. مثلاً یکی این است: یک فرمانده جوان ارتشی اینجا هست [به نام] شهید امیر احمدلو؛ یک ارتشیِ قمی است که آخرین لحظه‌ی حیاتش آب می‌آورند یا یک نفری به فکر می‌افتد که آب به او بدهد که تشنه از دنیا نرود، این جوان نظامی آب را نمیخورد، اشاره میکند به آن سربازی که بغل دستش بوده؛ یعنی همان حادثه‌ی صدر اسلام(۳) که مدام ماها روی منبرها گفتیم و مردم شنیدند و تصوّر درستی از آن پیدا نکردیم، در واقع اتّفاق افتاد؛ یک افسر ارتشی این واقعیّت را به ما نشان داد. این چیز کمی است؟ چیز کوچکی است؟ با چه زبانی میشود این را بیان کرد جز زبان هنر؟ بروید دنبال این کار. یا شهدای گروه سرود که جزو اتّفاقات نادر در دوران دفاع مقدّس است؛(۴) یک تعدادی نوجوانِ مثلاً دوازده‌ساله، سیزده‌ساله، چهارده‌ساله، سرود میخوانند، بعد هواپیما می‌آید همین گروه را هدف قرار میدهد، شلّیک میکند، همه‌ی آنها ــ همه‌ یا نزدیک به همه ــ شهید میشوند. کو سرودشان؟ چه خواندند؟ چه گفتند؟ چه کردند؟ پدرمادرهایشان چه کار کردند؟ اینها احتیاج به تبیین دارد، اینها پیام دارد. این از خصوصیّات قم است؛ اینها نقاط برجسته‌ی دوره‌ی دفاع [مقدّس] در قم است. یا زنان شهید؛ حالا اشاره کردند به تعداد چندصد نفر زن شهید که یک عدّه‌ از این زنان شهید، در جلسه‌ی عزاداری حسینی به شهادت رسیدند. اینها همه واقعاً مسائل مهمّی است.

«6»