بنابراین یکی اینجا بود که به زن ضربه زدند و او را وارد میدان کار کردند برای اینکه خرج کمتری بکنند، هزینهی کمتری به عهده بگیرند، پول کمتری بدهند؛ یکی هم چون مرد جنس برتر است، زن وسیلهی التذاذ مرد قرار بگیرد. البتّه برای من سخت است؛ دربارهی این قضیّه حرف زدن در همهی مجالس واقعاً برایم سخت است، بخصوص مجلس زنانه، لکن واقعیّتی است؛ چه کار کنیم؟ همه کار کردند برای اینکه بتوانند زن را قانع کنند که امتیاز او به نوع رفتاری است که جذّابیّتهای جنسی او را برای مرد بیشتر کند؛ همهی تلاش را کردند. این داستانِ خیلی غمانگیزی است؛ من در این زمینهها خیلی چیزها خواندهام که واقعاً آدم نمیتواند [بیان کند]. در یکی از مجلّات آمریکایی ــ هفت، هشت، ده سال قبل از این برای من آوردند ــ یک سرمایهدار آمریکاییِ خیلی برجسته که مثلاً دهها رستوران زنجیرهایِ خیلی مدرن و پیشرفته و زیبا و مانند اینها داشت، اعلان کرده بود که استخدام میکند؛ چه کسی را؟ دختران جوان را؛ زنهای جوان را با این خصوصیّاتی که ذکر کرده؛ یکی از این خصوصیّات این است که اینها باید حتماً لباسشان، دامنشان، از زانو فلان مقدار بالاتر باشد؛ عکسش را هم انداخته بودند که باید این جوری باشد! یعنی ببینید، برنامهریزی برای تجارت، برای صنعت، برای زندگیِ متعارف در کوچه و خیابان جوری است که مردِ هوسباز و هوسناک بتواند خودش را با چشم، با غیر چشم اشباع کند! خب، اینها واقعاً کرامت زن را شکستند؛ اینها حرمت زن را شکستند. بدترین قضیّه هم همین است که اشاره کردم: کار را به جایی برسانند که خود زن ــ زن جوان یا دختر جوان ــ صلاح خودش را در این ببیند که جوری ظاهر بشود که از جنبهی جنسیّتی بتواند نظر مرد را به خودش جلب کند! حالا کدام مرد را؟ مردی که در کوچه خیابان دارد راه میرود. رساندنِ زن به این نتیجه، بزرگترین ضربهای بود که اینها به زن وارد کردند. و حالا دیگر قضایای فراوانی دارد که خیلی از آنها را شماها شاید میدانید و خواندهاید.