بیانات سال 1401


در خودِ حادثه‌ی نوزدهم دی هم درسهایی هست. بنده غالباً به بعضی از این حوادث، در این صحبتهایی که با مردم عزیز قم داشتم، یک اشاره‌ای کرده‌ام امّا اگر کسی یک نگاه جامع بکند به این حادثه، [میفهمد] حادثه‌ی خیلی عجیبی است؛ این حادثه متضمّن درسهایی است. قضیّه این‌جوری شروع میشود ــ که خب اینها را میدانید دیگر؛ این چیزها را همه میدانند ــ یک مقاله‌ی سخیفی به دستور خود دربار یعنی به دستور آن بالابالایی‌های رژیم طاغوت ــ کار این وسطی‌ها و این پایینی‌ها نبود؛ از آن بالا ــ علیه امام و متضمّن اهانت به امام بزرگوار، که تبعید بود و در نجف بود، و تازه هم فرزندش به شهادت رسیده بود، از دنیا رفته بود، چاپ میشود. مردم همدردی کردند با امام بزرگوار به‌ خاطر درگذشت این فرزند محترم و معزّز ــ حاج آقا مصطفیٰ واقعاً آدم برجسته‌ای بود ــ اینها دیدند باید یک کاری بکنند، [ولی] بی‌عقلی کردند، به دست خودشان برای خودشان مشکل درست کردند و آمدند این مقاله را منتشر کردند. فَاَتاهُمُ اللهُ مِن حَیثُ لَم یحتَسِبوا؛(۱۲) از جایی که گمان نمیکردند، سیلی را خوردند.

«7»