بیانات و متون سال 1401


نکته‌ی دوّم، خطرات بزرگ این کار را ــ که این خطرات را میدانستند و می‌شناختند ــ به جان خریدند، پذیرفتند. معلوم است که شما وقتی در رژیمی مثل رژیم طاغوت، با آن ظلم، با آن بی‌رحمی، با‌ آن سنگدلی بیایی در خیابان [خطر دارد]؛ سنگدلی آنها را دیده بودیم و مردم دیده بودند؛ پانزدهم خرداد را دیده بودند، حوادث بعدی را [دیده بودند]. در همین قم، غیر از دوّم فروردین سال ۴۲ که قضایای مدرسه‌ی فیضیّه است، در سال ۵۴ هم یک حادثه‌ی بزرگِ مهمّ دیگری در مدرسه‌ی فیضیّه به وجود آمد؛(۱۳) مردم اینها را دیده بودند؛ این جور نبود که غافل باشند؛ خطرات را میدانستند امّا به جان خریدند، خطر را پذیرفتند، وارد میدان شدند. بالاخره بدون خطرپذیری نمیشود وارد کارهای بزرگ شد.

«12»