در مدّاحی، علاوه بر معرفتآموزی، احساسبرانگیزی هم هست؛ این هم نکتهی مهمّی است. [مدّاحی] معرفتآموزی دارد؛ یعنی شما با شعری که میخوانید درس میدهید. خیلی از چیزها را ما پای مدیحهخوانی مدّاحان یاد میگیریم که خودمان آنها را قبلاً به زبان عادّی بارها گفتهایم به دیگران، حالا که مدّاح با صدای خوش و با آهنگ خوب همان مضمون را میخواند، ما یک چیز تازهای کأنّه میشنویم و میفهمیم و یاد میگیریم. معرفتآموزی دارد، البتّه در امتداد منبر؛ مدّاحی منبر نیست؛ یک طبیعت دیگر است، یک حقیقت دیگر است. هم این است، هم احساسبرانگیزی است. این مسئلهی احساس را نباید دستِکم گرفت. خصوصیّت ما شیعیان این است که در تعالیم ما و معرفتآموزی ما، از اوّل تا آخر، احساس وجود دارد، انباشتهی از احساس است؛ دیگران کمتر دارند. ذکر مصیبتمان احساس است، مدحخوانیمان احساس است، دعایمان احساس است، زیارتمان احساس است؛ احساسات را برانگیخته میکنند. البتّه احساس اگر بدون تعقّل باشد، فایده ندارد. حُسن کار معرفتآموزی متون شیعی این است که در کنار برانگیختن احساس، عمق معرفتی را هم به انسان اهدا میکند؛ این خصوصیّتی است که در غیر شیعه من ندیدهام؛ یعنی تا آنجا که من اطّلاع دارم، ندیدهام. البتّه هر کدام از این ادیان مختلف و مذاهب مختلف ــ اسلامی و غیر اسلامی ــ یک چیزهایی دارند، امّا آن اوج متعلّق به شیعه است. من یک وقتی دعاهای رایج بین غیر شیعه را از مسلمین نگاه میکردم ــ که در یکی از کتابهای زمخشری مفصّل ذکر کرده دعاها را ــ دیدم اگر ما مثلاً فرض کنید ده سطر از دعای عرفهی امام حسین را یا دعای چهلوهفتم صحیفهی سجّادیّه را بغل اینها بگذاریم، ده سطر آنها از همهی اینها بیشتر مطلب دارد، بیشتر روح دارد.