بیانات و متون سال 1401


خب ارتش پیش از انقلاب، ارتش دوران پهلوی، پُرطمطراق بود. حالا شماها شاید بعضی‌هایتان چرا امّا اغلبتان یادتان نیست، ندیدید آن روزها را که ارتش یک چیز پُرطمطراقِ پُرخرجِ پُرادّعائی بود، امّا همین ارتش پُرادّعا، در قضیّه‌ی شهریور ۱۳۲۰ که کشور مورد تهاجم قرار گرفت، چند ساعت بیشتر نتوانست مقاومت کند؛ اصلاً ارتش با آن‌همه طمطراق متلاشی شد. این در حالی است که قبل از این، کسی در رأس ارتش بود که خودش یک ارتشی بود ــ خب رضاخان ارتشی بود دیگر، یعنی نظامی بود ــ و هرچه هم میتوانست، روی ارتش کار میکرد، تلاش میکرد، اِعمال قدرت میکرد. همین ارتشی که زیر دست رضاخان بود، در شهریور ۲۰ چند ساعت بیشتر نتوانست مقاومت کند؛ آن مقاومت را هم کسانی کردند که از خودشان مایه گذاشتند. داریم که در آن چند ساعت، طرفهای غرب کشور و کرمانشاه و آنجاها مقاومتهایی انجام گرفت؛ آنجا فرمانده، فرمانده‌ی خوبی بود، ازخودگذشته بود؛ جانشان را دادند، دو سه ساعت توانستند بِایستند امّا شهید شدند. چند مورد از این قبیل داشتیم، دیگر نداشتیم. ارتش بکلّی متلاشی شد. آن ارتش پُرمدّعای پُرجبروت کذایی نتوانست مقاومت کند.

«14»