نگاه نظامهای کمونیستی نگاه شعاری بود؛ اسمش این بود که نظام، نظام کارگری است؛ مثلاً فرض کنید ــ حالا شماها نمیدانم با کتابهای تاریخ ارتباط دارید، آشنایی دارید یا نه ــ روسیهی زمان استالین یا خروشچف ــ همینهایی که در دورهی زندگی ما بودند و ما از نزدیک شاهد اوضاع و احوالشان بودیم در دورهی جوانی و دورهی مطالعات و فعّالیّتها ــ اینها اسمشان نظام کارگری بود امّا رؤسا مثل سلاطین باستانی زندگی میکردند؛ اثری از حمایت از کارگر وجود نداشت؛ فشار روی کلّ جامعه، فشار روی طبقهی کارگر [بود]، در کتابهای خودشان هم اگر نگاه کنید، همین را میتوانید ببینید. در همین کتابهایی که نوشتند، چه کتابهای شرحِ حالی، چه کتابهای هنری و رمان و امثال اینها، کاملاً این معنا منعکس است؛ دفاع از کارگر و نگاه به کارگر، نگاه شعاری بود؛ شعار میدادند که نظام، نظام کارگری است.