من یک جمله عرض بکنم به عنوان آخرین سخن. امروز بعد از اینکه انقلاب اسلامی بُرندگی اسلام را نشان داد، دشمنان اسلام و مسلمین جدّیتر شدند. انقلاب اسلامی جبهههای جدیدی را علیه اسلام به وجود آورد، فقط به خاطر اینکه اسلام را معرّفی کرد؛ فقط به خاطر اینکه نشان داد که اسلام با ظلم مخالف است؛ فقط از این جهت؛ فهماند که مسلِم واقعی آن کسی است که در مقابل قلدری، سرکشی، و نظام سلطهی جهانی تسلیم نمیشود و زیر بار نمیرود. این، سلطهگران را بشدّت خشمگین کرد و در مقابل اسلام جبهههای جدیدی را به وجود آورد. نمونههای آن را در همه جای دنیا دارید مشاهده میکنید؛ هم در اروپا مشاهده میکنید که علیه گروههای مسلمان و افراد مسلمان چه کارهایی دارد انجام میگیرد، هم در آفریقا مشاهده میکنید. این حرکات تبشیری8 را که فقط برای مقابلهی با اسلام ناب راه انداختهاند، دارید میبینید. در هر نقطهای از دنیا مشاهده میکنید، در خود کشورهای اسلامی مشاهده میکنید که فشار بر روی حرکات اسلامی چقدر است در هر جایی به یک نحوی و مظاهری از آن را در کشورهای دیگر مثل هند مشاهده میکنید. ماجرای مسجد بابری9 یکی از آن مسائلی است که اگر چه موضوع آن یک مسجد است و شاید به نظر بعضی کوچک بیاید امّا کوچک نیست؛ این نشاندهندهی این است که دشمنان اسلام تا اینجا ایستادهاند که علیه مقدّسات اسلام، یک عدّهای را تحریک کنند، زندگی را بر مسلمانان در کشوری مثل هند تلخ کنند. بیشک، این حرکت هندوهای متعصّب ناشی از تحریکات دشمنان است. خب، این مسجد سالهای متمادی آنجا بود. همه دیدهاند که در هند یک جا، یک مسجد و یک بتخانه پهلوی هم است؛ آنها مشغول کار خودشانند، اینها [هم] مشغول کار خودشانند. این تحریکات دشمن است؛ دشمنان اسلام هستند که این تحریکات را درست میکنند و ماجرایی مثل ماجرای مسجد بابری را مسئلهی روز مسلمانها میکنند. البتّه مسلمین هند در این مسئله محقّند و همه باید بدانند که مسلمین دنیا در این مسئله پشت سر مسلمانان هند هستند، حق را به آنها میدهند و از آنها دفاع میکنند و حمایت میکنند.