بیانات و مکتوبات 1369


یک نکته‌ی دیگر، نحوه‌ی رابطه‌ی با مردم است. رابطه‌ی اخلاقی با مردم در نظام اسلامی یک رابطه‌ی مخصوصی است؛ مردم را در همه‌ی کارها مالک دانستن، صاحب امر دانستن، یک مُراجعِ مزاحم ندانستن. شما برادران عزیزی که در بخشهای گوناگون دولتی و قوّه‌ی قضائیّه مشغول کار هستید، یکی از اوّلین تعلیماتتان به زیردست‌ها و چیزی که از آنها مؤاخذه میکنید، باید رفتار خوش با مردم باشد. حقیقتاً مردم صاحب قضیّه‌اند؛ حقیقتاً مردم ولی‌نعمت ما و کارگزاران این نظامند؛ این تعارف نیست؛ بعضی خیال میکنند امام تعارف کردند که این حرفها را زدند. اگر این مردم با جان خودشان، با فرزندان خودشان، با تن خودشان در این جبهه‌ها نمیرفتند و دفاع نمیکردند، از این نظام چه باقی بود؟ اگر این مردم حمایت خودشان و پشتیبانی خودشان را از ماها در طول این دوازده سال، با همه‌ی وجود و با انحاء طرق نشان نمیدادند، چه چیزی مایه‌ی قدرت و عزّت ما در دنیا بود؟ مگر ما چه داریم که دیگران ندارند؟ ما به عنوان یک حکومت مگر چه در اختیارمان هست از آنچه بتوانیم آن را به کار ببریم و خرج کنیم که این قدرتها، این دولتها، این طواغیت، این گردنکشان، این پُرروها، این امپراتورهای عالم آن را ندارند؟ چه هست جز ایمان یک ملّت شجاع و به‌پاخاسته؟ پشتوانه‌ی این حکومت غیر از کمک این مردم چیست؟ پس اینها صاحب قضیّه‌اند؛ اینها بودند که رژیم شاه را سرنگون کردند. اگر این مردم به فرمان امام گوش نمیکردند و نمیرفتند در خیابانها و جوانهایشان را نمیدادند، حالا بنده و شما که این افتخار را هم با خودمان یدک میکشیم که جزو مبارزین آن زمان بودیم، صد سال باید مبارزه میکردیم؛ مبارزه‌ی آن‌جوری! مردم [بودند که] رفتند در خیابانها و مردم بودند که جان خودشان را فدا کردند. خب، حالا این مردم به ما مراجعه میکنند، باید ]با آنها[ مثل یک مزاحمی که دائم اذیّت میکند ما را برخورد کنیم؟ این مسئله یک مسئله‌ی اخلاقی نیست. من عرض میکنم یک ترتیبی باید داده بشود، یک مکانیسمی باید به وجود بیاید که کارگزاران حکومتی خودشان را به معنای حقیقی کلمه، خدّام و خدمتگزاران مردم بدانند. همان قدری که برایشان مقرّر شده و معیّن شده، بروند کار کنند؛ زحمت بکشند، وظیفه‌شان را انجام بدهند؛ کوتاهی نباید باشد.

«11»