این نعمت شکر لازم دارد؛ شکر این نعمت و نگهداری این عطیّه و تفضّل بزرگ الهی به این است که ما به وظایفمان در قبال این لطف الهی آشنا بشویم و به آنها عمل کنیم؛ هدف را فراموش نکنیم؛ یادمان نرود که خدای متعال این انقلاب را پیروز کرد و مسلمین ایران را عزّت بخشید به برکت این انقلاب و به برکت آن رهبر استثنائی. خدای متعال اصلاً او را ذخیره کرده بود برای یک چنین نقطهی عطف تاریخی؛ ظاهراً آدم خیال میکند خدای متعال این وجود گرانبها و گرانمایه را تربیت کرده بود و نگه داشته بود تا یک چنین حرکتی را در دنیا و در تاریخ به وجود بیاورد. وقتی این انقلاب به برکت این عطایای متواترهی الهی به پیروزی رسید، شما که انقلابی هستید، مؤمن به این راهید، مؤمن به این هدفید، فکر کردید که چرا وارد محدودهی مؤمنین و کارگزاران و عاملان این مجموعه شدید؟ آیا جز این انگیزهای وجود داشت که خدای متعال وعدهاش را عمل کرد و ما را از ضعف و ذلّت و اِدبار5 و توسریخوریِ همهی قدرتهای ظالم و دوری از هویّت اسلامی نجات داد؟ بسیار خوب، حالا در راه اسلام بایستی با همهی وجودمان حرکت کنیم. این هدف باید یک لحظه از یاد من و شما نرود؛ همه هم مثل هم هستیم. عرض کردم، همین حرفها را باید کسی به خود من بزند؛ بنده خودم اگر از شما محتاجتر نباشم به شنیدن این حرفها، حدّاقل به قدر شما محتاجم؛ همهی ما همینجور هستیم. ما باید این هدف را از یاد نبریم؛ استقامت یعنی این: یعنی بیراهه نرفتن، خط را گم نکردن، هدف را فراموش نکردن و این قدر این امر، حسّاس و مهم است که خدای متعال به پیغمبرش هم با آن عظمت مقام پیغمبر همین توصیه را میکند که ما حالا میخواهیم به خودمان این توصیه را بکنیم. میفرماید: فَاستَقِم کَماِّ اُمِرتَ وَ مَن تابَ مَعَک؛6 مواظب باش راه را گم نکنی، اشتباه نکنی. خب، این گم کردن راه یک حرف کلّی و مبهمی است؛ هر کسی میگوید که راه این است؛ در اختلاف سلیقهها، در اختلاف دیدگاهها، در اختلاف مبانی، در زمینههای سیاسی، در زمینههای اقتصادی، دو رفیق، دو برادر ممکن است دو جور فکر داشته باشند، ]هر یک[ بگوید راه من راه درستی است. آیا این است معنای استقامت در راه؟ نه، این اختلافات سلایق که خب هست.