خب حالا مطلب اوّل مربوط به کارگزاران است. وقتی ما گفتیم «حکومت اسلامی»، یک چیزهایی را متعهّد شدیم در زندگی مردم، در نظام اجتماعی، در وضع عامّهی مردم، در افکار، در فرهنگ، در همهی مناسبات اجتماعی، از جمله در روش و منش کارگزار حکومت اسلامی. این حکومت اسلامی یک معنای خاصّی دارد؛ حکومت اسلامی غیر از حکومت سلطنتی است، غیر از حکومت دنیایی است، غیر از حکومت طاغوتی است، غیر از سلطهی بر مردم است، غیر از زندگی به صورتِ اغتنامِ فرصتِ شهوات برای کسانی است که دستشان میرسد و میتوانند. حکومت اسلامی یعنی کارگزارانِ آن برای اسلام و برای خدا کار میکنند، نه برای خود. ما باید خودمان را خدمتگزار واقعی مردم بدانیم به معنای واقعی کلمه، نه به معنای تعارفی کلمه. در هر سطحی از سطوح که ما هستیم، باید این فکر را که حالا میتوانیم از امکاناتی که در اختیار ما هست، برای تأمین خواستههای خودمان و هوسهای خودمان استفاده کنیم، بکلّی دور بیندازیم. مسئولین کشور باید از لحاظ قناعت، از لحاظ زهد به معنای واقعی کلمه یعنی از لحاظ بیرغبتی به زخارف14 دنیایی سرمشق دیگران باشند؛ حدّ آن هم حدّ ورع است.