یک مسئلهی اساسیتر از اینها، در مسائل اجرائی و سیاستهای ما است، اعم از آنچه در مجلس تصویب میشود و آنچه در دولت اجرا میشود و آنچه در قوّهی قضائیّه عمل میشود و آن، این است که جهت کلّی سیاستهای ما در همهی این مراکز، بایستی جهت تأمین و حفظ منافع طبقات محروم و مستضعفی باشد که متأسّفانه در کشور ما، در طول دهها سال بلکه بیشتر، اکثریّت بودند و هنوز هم همینطور است؛ [تأمین] منافع اینها؛ این هدف است. من نمیگویم که ما جوری رفتار بکنیم که اوضاع اقتصادی را به هم بپاشیم، کسانی را که میخواهند یک کاری بکنند، اقدامی بکنند، سرمایهگذاریای بکنند، بتارانیم؛ نه، خب سیاستها باید عاقلانه و مدبّرانه باشد؛ در این هیچ شکّی نیست همانجور که بحمداللّه در ترتیباتی که هست، همینجور هم هست لکن مسئله این است که در تمام سیاستگذاریها، در تمام روشهایی که شما برای اجرا در نظر میگیرید، باید نگاه کنید ببینید این قانون، این روش، این آئیننامه در مجموع به سود چه کسی تمام میشود، و چه کسی از این منتفع میشود. آن کسانی که تضییع شده است حقوق آنها [چه کسانیاند]. بینش اسلامی ما این است دیگر؛ مگر غیر از این است؟