یک جریان دیگر، جریان علمی و فکری بود؛ یعنی ورود تفکّرات علمی جدید و پیشرفتهای علمی به کشورهای اسلامی را که خب، قهراً علم جاذبه دارد؛ پیشرفتهای علمی که اروپا به آن دست یافته بود، طبیعی است که جاذبه دارد این پیشرفتهای علمی را وسیلهای قرار دادند برای بیاعتقادی به دین و خاموش کردن شعلهی ایمان دینی در دلها و از بین بردن بیداری وجدان دینی در آحاد مردم. لذا دانشگاهها را از اوّل بر پایهی بیاعتقادی گذاشتند. هر گروهی از جوانها که در دورههای اوّل برای تحصیل رفتند، هدف تبلیغات ضدّاسلامیِ اروپاییها قرار گرفتند. آن کسانی که اوّلین پرورشیافتههای فرهنگ غرب بودند، غالباً نمیگویم همه کسانی بودند که با دین یک بیگانگی بلکه یک عنادی احساس میکردند؛ البتّه ضعفِنفْسها هم مؤثّر بود، نبودن تبلیغات دینی قوی و باب روز هم مؤثّر بود.