و امّا راجع به این مسئلهی وحدت حوزه و دانشگاه و روحانی و دانشجو، با اینکه بیش از ده سال از اعلام این امر میگذرد، به نظر میرسد که هنوز جا هست برای سخن گفتن و تحلیل کردن و مطالعه کردن دربارهی این بنیان مبارکی که امام بزرگوارمان بنا گذاشتند. وحدت حوزه و دانشگاه یعنی چه؟ آیا مقصود این است که برنامههای حوزه را در دانشگاه، یا برنامههای دانشگاه را در حوزه اجرا کنیم؟ یقیناً مقصود اینها نیست. حوزه، علومی، درسهایی، روشهایی دارد برای خود، دانشگاه هم علومی، روشهایی، مقاصدی برای خود دارد؛ هر کدام هم البتّه باید روشهای خود را کامل کنند و از تجربههای یکدیگر استفاده کنند؛ در این بحثی نیست، لکن مقصود از وحدت حوزه و دانشگاه اینها نیست؛ وحدت حوزه و دانشگاه که امام مطرح کردند به عنوان یک شعار، منشأ گرفت از یک واقعیّت تلخی در جامعهی ما و اغلب یا همهی جوامع اسلامی؛ آن واقعیّت تلخ، ساخته و پرداختهی مستقیم و حسابشدهی دست استعمار بود. آن واقعیّت این بود که وقتی استعمارگران نقشههای فتوحات سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خود را طرّاحی میکردند، به یک مانع عمده برخورد کردند و آن اعتقادات دینی ملّتها بود.