بیانات و مکتوبات 1369


در این دوران دوّم نهضت یعنی دوران خلافت خلفای سفیانی و مروانی و عبّاسی  مهم‌ترین چیزی که مردم احتیاج داشتند، این بود که اصالتهای اسلام را، جرقّه‌های اسلام اصیل و قرآنی را در لابه‌لای حرفهای گوناگون و پراکنده ببینند و بشناسند و اشتباه نکنند؛ هوشیاری. بیخود نیست که ادیان این همه بر روی تعقّل و تدبّر تکیه کرده‌اند؛ بیخود نیست که در قرآن کریم این همه روی تفکّر انسانها، تعقّل انسانها، تدبّر انسانها تکیه شده؛ آن هم درباره‌ی اصلی‌ترین موضوعات دین، یعنی توحید. توحید فقط این نیست که بگوییم: خدا یک است و دو نیست؛ خدایی هست و آن هم یکی است. این، صورت توحید است؛ باطن توحید یک اقیانوس بی‌کرانه‌ای است که اولیای خدا در آن غرق میشوند. توحید وادی بسیار باعظمتی است امّا در چنین وادی باعظمتی، باز از مؤمنین، مسلمین، موحّدین خواسته‌اند که با تکیه‌ی به تفکّر و تدبّر و تعقّل پیش بروند. واقعاً هم عقل و تفکّر میتواند انسان را پیش ببرد. البتّه در مراحل مختلف عقل تجهیز میشود و تغذیه میشود به نور وحی و نور معرفت و آموزشهای اولیای خدا، لکن بالاخره عقل است که پیش میرود؛ بدون عقل نمیشود هیچ جا رفت.

«11»